ابراهیم کربلایی: کارشناس ورزش نابینایان و دبیر بازنشسته آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران
انسان ها ذاتاً کمالگرا هستند و در طول تاریخ بسته به توان، انگیزه، شرایط و امکانات و حمایتهایی که از آنها میشده، در مسیر رسیدن به کمال آرزوها و یا درجات پائینتر از کمال یعنی موفقیت، تلاش کردهاند. هرچند سقف آرزو ها و کمال افراد متفاوت است؛ اما برای رسیدن به هر موفقیتی اعم از علمی، تحصیلی، هنری، ورزشی، مدیریت، ازدواج، اشتغال و… نیاز به یک مجموعه از عوامل گوناگون است و صرفاً با یک یا دو عامل نمیتوان به موفقیت کامل نائل شد.
بحث امروز ما مسیر موفقیت در رشتههای ورزشی و نقشهای موثر در آن، در تبدیل شدن یک فرد آسیبدیده بینایی به ورزشکار حرفه ای در حد بینالمللی است.
اگر مجموعه دلایل موفقیت، رسیدن به اوج و برتر شدن را به دو بخش کلی ظاهری (مادی) و درونی (معنوی) تقسیم کنیم؛ خواهیم یافت که هر بخش، خود دارای زیرمجموعه عوامل متعددی است که برآیند نهایی آنها مقدار و درصد موفقیت و پیروزی را نشان می دهد.
بخش معنوی (درونی) را که شامل عواملی از جمله: توکل کردن و دعا، انگیزه داشتن، به خرج دادن اراده، عشق به وطن و… است کنار می گذاریم؛ زیرا با وجود تاثیر مفیدی که در کسب موفقیت و کمال دارد، اما موضوعی فردی و نه اجتماعی است.
اغلب شرایط و عوامل رسیدن به مطلوب ورزشکاران نابینا و کمبینا، از قبیل:
_تبدیل از یک ورزشکار آماتور به حرفه ای
_عضویت در تیم ملی کشور
_مطرح کردن خود در جامعه جهانی ورزش
_رسیدن به آقای گلی (یا خانم گل)
_بهترین بازیکن نوجوان، جوان و بزرگسال جهانی ورزشکاران نابینا و کمبینا
و…
زیر مجموعه عوامل ظاهری (مادی) گفته شده در میدان زندگی، به منصه ظهور می رسد و در اختیار بنیانهایی همچون خانواده، محل تحصیل، هیئتهای ورزشی و فدراسیون و مجموعه وزارتخانه و کمیته ملی پارالمپیک می باشد.
در همینجا لازم است تأکید کنم، که علاوه بر دو مجموعه عوامل درونی و بیرونی، مسائلی از جمله: فرهنگ و تمدن، جایگاه منطقهای هر کشور، اقلیم و نوع جغرافیای کشورها، جنسیت ورزشکار دارای معلولیت بینایی و… وجود دارند که هر کدام از آنها درصدی از شرایط موفقیت را به خود اختصاص میدهند، اما در این مقال فرصت پرداختن به آنها نیست.
اینک مختصری به عوامل میدانی و ظاهری که هر ورزشکار نابینا و کمبینا باید با آنها دست و پنجه نرم کند تا به تعالی و هدف غایی خود برسد.
بهتر است قبل از پرداختن به موضوع مقاله، میزان تاثیر و دخالت ها، در رسیدن به هدف ورزشکار که همان دیده شدن در رقابتهای بینالمللی همچون پارالمپیک و رقابتهای جهانی است را بهصورت درصدهای احتمالی بیان نماییم:
الف) عوامل معنوی و انگیزشی، ۲۰_۱۵ درصد
ب) عوامل فرهنگی، جنسیتی و اقلیمی؛ ۱۵_۱۰ درصد
ج) اصول علمی، ساختار و تشکیلات ورزشی، امکانات فنی و تلاش های مجموعه عوامل میدانی، تا ۷۰ درصد.
اینک کمی به هدف مقاله میپردازم…
به نظر نگارنده، اولین نهاد موثر در آینده ورزشی هر ورزشکاری (چه دارای معلولیت و چه افراد معمولی) نگرش، پشتکار و حمایتهای خانوادگی است. پس از آن نوع مدرسه و محل تحصیل و نگرش اولیای آموزشگاه به تربیت بدنی، سپس هیئتهای ورزشی شهرستان و استان است که در کشورهایی همانند ایران تفاوت فاحشی بین آنها وجود دارد. اما آنچه اصل است نحوه مدیریت و نگاه کلان مسئولین هر کشور در زمینه قهرمانسازی است. متاسفانه با توجه به همعرض بودن سازمانهای مؤثر در این امر، جهت رساندن ورزشکاران به جایگاه بینالمللی و سهمخواهی هر کدام از آنان، شرایط همواری برای مسیر رشد مهیا نیست.
وقتی در ایران غیر از نهاد خانواده که ذینفعترین بنیان در این راه است (و معمولاً کمترین سهم به آن تعلق می گیرد) سازمانها و ارگانهایی چون آموزش و پرورش استثنایی، سازمان بهزیستی، هیئتهای ورزشی و… در حالی که نقش خود را بهدرستی انجام نمیدهند ولی توقعات وافری در سهم خواهی دارند و مأمن صالحی برای هماهنگ کردن سلائق وجود ندارد؛ اینگونه میشود که فرآیند قهرمانسازی بهطور حقیقی و مطلوب صورت نمیپذیرد. اگر گاهی هم اتفاقات زیبا و قهرمانی هایی ایجاد میشود؛ جرقهای، هیجانی، غیر مداوم و مقطعی خواهد بود.
با توجه به مشاهدات میدانی که در دو کشور اروپایی به صورت تجربه شخصی داشتهام؛ باید کلیه امور ورزشی، تحصیلی، اجتماعی، بهداشتی، خدماتی و… افراد نابینا و کم بینا حول یک مدیریت واحد صورت گیرد و در برنامه ریزیها، صرفاً پیشرفت و ارتقای فرد آسیبدیده بینایی اصل شود؛ در حالی که هماکنون مدیریتهای سنتی، سهمخواهیهای بعضاً نابجا اعمال سلایق فردی و حزبی، نفوذ پایگاههای قدرت، دور زدن قوانین، منیت ها، نبود رفتار های ناب و انقلابی و… تاکنون منجر به رضایت جامعه ورزشی نشده است.
البته در کشورمان توافقنامههایی بین ارگانهای مسئول بسته میشود؛ ولی به دلایل گفته شده، عملاً اتفاق مطلوبی رخ نمیدهد.
امیدوارم در آینده نزدیک با اعمال مدیریت یکپارچه علمی، سالم و انقلابی و با کشف استعدادهای درخشان وطنمان، ریلگذاری مناسبی در جاده ورزشکاران دارای آسیب بینایی برای رسیدن به قلههای افتخار و مطرح کردن نام خود و ایران عزیزمان، صورت گیرد تا حظ و بهره آن، کام تمام مردم، به ویژه خانواده های ورزشکاران را شیرین نماید.