امیر سرمدی: فعال رسانهای
در حالی معاون وزیر آموزش و پرورش تربیتبدنی را یکی از مهمترین ساحتهای شش گانه تعلیم و تربیت اعلام میکند که زنگ ورزش در دو دهه اخیر در مدارس استثنایی، تفاوت چندانی با زنگ تفریح ندارد.
در این یادداشت، ابتدا به شرح کوتاهی از وضعیت ورزش نابینایان پیش از انقلاب در تهران اشاره میکنم و در ادامه، به بررسی وضعیت زنگ ورزش در مدارس نابینایان در دو دهه اخیر خواهم پرداخت. به طور کلی، در 60 سال گذشته توجه و رسیدگی به امور تربیتبدنی و توانبخشی نابینایان، همواره متأثر از رسیدگی به امور تربیتبدنی و توانبخشی افراد معلول بوده است. هر گاه رسیدگی به امور سلامتی و تندرستی افراد معلول در متن توجه قرار داشته، امور تربیتبدنی نابینایان نیز بهبود یافته است. همزمان با بازگشایی مدارس ویژه نابینایان در اوایل دهه چهل در تهران، ورزش نابینایان و کمبینایان نیز تحت سرپرستی سازمان رفاه نابینایان در ایران شروع به کار کرد. برنامههای این مرکز بیشتر جنبههای تفریحی، اردویی و فوق برنامه داشت. در دهه چهل و پنجاه شمسی و تا پیش از انقلاب در ایران، برنامههای تربیتبدنی در مدارس نابینایان در پایتخت، بیشتر مبتنی بر آموزش بود. مواردی همچون: مهارتهای ورزشی، ژیمناستیک، کشتی، شنا، فوتبال، شطرنج، شودان، بدنسازی، وزنهبرداری، آموزش صفبندی، رژه و آموزش اجرای پیرامیدهای ورزشی در میان دختران و پسران دانشآموز. در راستای این فعالیتها، برگزاری اردوهای ورزشی و تفریحی به طور مرتب در دستور کار این مدارس قرار داشت. مجتمع نابینایان شبانهروزی رضا پهلوی با دارا بودن موقعیت مکانی مناسب و الگو پذیری از ساخت مراکز آموزشی پیشرفته بینالمللی نابینایان در دنیا، به عنوان بزرگترین مرکز آموزشی نابینایان در خاورمیانه به شمار میرفت. این مجتمع با دارا بودن امکانات متنوع ورزشی همچون: استخر شنا، زمین فوتبال، اتاق ورزش، اتاق شطرنج، کلاس آموزش ماساژ و کلاسهای فوق برنامه دیگر، عهدهدار آموزش تربیتبدنی و پر کردن اوقات فراغت نابینایان بود. ورزشهای همگانی و انجام تمرینات بدنی در برنامههای صبحگاه که رأس ساعت 6 صبح آغاز میشد، از جمله فعالیتهای مفید تربیتبدنی همه روزه دانشآموزان این مجتمع بود. فوتبال به عنوان رشته مورد علاقه افراد نابینا و کمبینا از حدود سال ۱۳۴۱ در این مرکز شروع شد و دو زمین مجزای فوتبال جهت استفاده افراد نابینا و کمبینا در آن ساخته شده بود. دو استخر در مجتمع پهلوی موجود بود که در یک استخر آموزش ورزش شنا به افراد نوآموز و در استخر دیگر، شنای تفریحی برای همه افراد نابینایی که در مهارت شنا تبحر یافته بودند، برقرار بود. تعداد زیادی شطرنج نابینایی در اختیار خوابگاهها و افراد قرار داده شده بود تا در اوقات فراغت در محیطهای خوابگاهی یا فضای سبز مرکز بتوانند با آن بازی کنند. بدنسازی در اتاق ورزش امکانپذیر بود. در این اتاق، انواع دوچرخه ثابت، قایق ثابت، هالتر و دیگر وسایل بدنسازی موجود بود. تختههای تشک کشتی جهت اجرای مهارت کشتی و اجرای حرکات ریتمیک ژیمناستیک و ساخت پیرامیدهای ورزشی توسط دانشآموزان مورد استفاده قرار میگرفت. یکی از اقدامات مفید در آن برهه از زمان، آموزش ماساژ به افراد نابینا بود. این امر با توجه به قدرت لمس بالای نابینایان به خوبی در حال گسترش بود. مجتمع دیگر نابینایان در تهران، مجتمع خزائلی بود که جهت پر کردن اوقات فراغت دانشآموزان نابینا و تربیتبدنی آنها، از امکانات مرکز توانبخشی رودکی و امکانات موجود در ورزشگاه شهید شیرودی از جمله استخر شنا، کشتی و غیره استفاده میشد. آموزش و انجام مسابقات شطرنج نیز از جمله ورزشهای فکری بود که در مدرسه خزائلی برقرار بود. بعد از انقلاب در ایران، ورزش نابینایان از سازمان ملی رفاه نابینایان در سال 1357 جدا شد و به فدراسیون پزشکی واگذار شد. از سال ۱۳۶0، کمیته ورزش نابینایان تحت سرپرستی فدراسیون جانبازان و معلولین قرار گرفت تا اینکه در سال 1378، فدراسیون نابینایان و کمبینایان به صورت مستقل آغاز به کار کرد. شاید آغاز افول ورزش در مدارس نابینایان در دهههای بعد را بتوان از همین سالها جستجو کرد.
نبود زیرساخت مناسب ورزش در مدارس نابینایان
از 23 مدرسهٔ ویژه نابینایان در سطح کشور، قریب به 20 مدرسه از امکانات حداقلی برای رشتههای مختلف ورزش نابینایان محروم هستند. در چنین شرایطی شاید صحبت از توجه به امر ورزش و تربیتبدنی برای نابینایان بی معنی باشد. البته در برخی از استانها امکانات ورزشی مانند سالن بدنسازی، سالن گلبال و استخر شنا در نزدیکی مدارس نابینایان وجود دارد اما از آنجا که زنگ ورزش از سوی مدیران مدارس نابینایان جدی گرفته نمیشود، هیچ تلاشی برای سوق دادن نابینایان به سمت ورزش همگانی و حرفهای نیز صورت نمیگیرد. در سالهای اخیر، در مدارسی مثل مجتمع شهید محبی که سالن مجهز گلبال دارد، به علت ترس مدیران از آسیبدیدگی ورزشکاران، این سالن در خارج از ساعات درسی در اختیار دانشآموزان قرار نمیگیرد. در حالی که با نظارت دقیق و به کارگیری مربیان مجرب میتوان از مدرسه محبی که پذیرای نابینایان از سراسر نقاط کشور است، بازیکنان مستعد و آیندهداری را برای رشته گلبال تربیت کرد.
حضور دبیران غیر متخصص در مدارس نابینایان
وقتی امر ورزش برای مدیران و مسئولان کوچکترین اهمیتی نداشته باشد، استفاده از دبیران سایر درسها مانند جغرافیا برای ورزش دور از انتظار نیست. تجربهٔ نگارنده که سابقه 12 ساله تحصیل در یکی از مدارس نابینایان در تهران در دهه هفتاد و هشتاد را دارد نشان میدهد در طول آن سالها غالباً از معلمانی که رشته تخصصی و دانشگاهی آنها تربیتبدنی باشد به عنوان معلم ورزش استفاده نمیشده است. دبیران ورزش عمدتاً به دادن چندین تمرین کششی و نرمشهای معمول پیش پا افتاده بسنده میکردند و دست آخر کلید سالن ورزش را به یکی از دانشآموزان کلاس تحویل میدادند و اعلام میکردند 5 دقیقه قبل از زنگ تفریح، کلید سالن را به فلان اتاق مدرسه بیاورید. بیشتر این خود دانشآموزان بودند که با بازی فوتبال یا گلبال بر روی زمین آسفالت سر خود را گرم میکردند تا اینکه نظارت و برنامه خاصی برای زنگ ورزش پیشبینی شده باشد. بسیاری از دانشآموزان در مدارس استثنایی تیکهای اضافه دارند. اگر دبیران ورزش دلسوز و البته متخصص باشند، میتوانند با دادن حرکات اصلاحی و پیگیری مجدانه از طریق خانوادهها بسیاری از ناهنجاریهای حرکتی نابینایان را برطرف کنند. اگر دبیران ورزش در دوران ضمن خدمت خود با رشتههای مختلف ورزش نابینایان به خوبی آشنا شوند و به عنوان یک استعدادیاب عمل کنند، میتوان شاهد رشد و پیشرفت ورزش نابینایان در سطح ملی و حرفهای بود. شاکله استعداد ورزشکاران در دنیا در دوران دانشآموزی و نوجوانی شکل میگیرد؛ حال آنکه در کشور ما و به ویژه در ورزش نابینایان، اگر تک چهرههایی بروز و ظهور میکنند و در بزرگسالی ستاره میشوند، این امر نه محصول یک برنامه ریزی مدون، بلکه به خاطر تلاش شخصی خودشان است. دبیران ورزش در مدارس استثنایی وظیفه دارند نابینایان را به سمت ورزش همگانی سوق دهند یا اگر ببینند ورزشکاری بر حسب فیزیک بدنی در یک رشته خاص استعداد دارد، او را از دوران مدرسه شناسایی کنند و در اختیار مربیان رسمی فدراسیون نابینایان یا هیئتهای استانی قرار دهند. وقتی تیم ملی فوتبال نابینایان کشورمان نایب قهرمان پارالمپیک و تیم گلبال بدون برنامه ریزی مشخصی قهرمان آسیا میشود، اگر از دوران دانشآموزی برای این پتانسیل نهفته برنامه داشته باشیم، اگر مدیران و مسئولان زنگ ورزش را جدی بگیرند، اگر زیرساختهای ورزش نابینایان در مدارس استثنایی را تقویت کنیم، اگر تعامل سازنده میان فدراسیون نابینایان و هیئت ورزش نابینایان در استانها با دبیران ورزش در مدارس نابینایان وجود داشته باشد، نتیجهٔ آن، سلامتی بیشتر دانشآموزان معلول و نتایج درخشانتر در سطح رقابتهای بینالمللی در ورزش حرفهای خواهد بود. سال گذشته و همزمان با روز پارالمپیک، جواد حسینی رئیس آموزش و پرورش استثنایی کشور وعدهٔ ساخت ۳۷۰ سالن ورزشی دویست متری در مدارس استثنایی و تجهیز یک اتاق بازی در تمامی مدارس نابینایان را داد و تأکید کرد: ساحت تربیتبدنی، یکی از مهمترین ساحتهای شش گانه تعلیم و تربیت است و هر اندازه به زنگ ورزش بها دهیم، نتیجه آن سلامتی، شور و نشاط اجتماعی بیشتر خواهد بود؛ اما ایشان خوب میدانند که توجه به امر ورزش و توسعه آن در سطح جامعه، با شعار و وعده وعید محقق نمیشود. در حال حاضر، آنچه که از حال و روز دانشآموزان نمایان است و واقعیت عریان مدارس نابینایان در سطح کشور را نشان میدهد، چیزی جز رخوت و بیبرنامهگی نیست. در واقع زنگ ورزش در دو دههٔ اخیر در مدارس نابینایان، بیشتر شبیه زنگ تفریح و حیاط خلوت مدیران و معلمان ورزش بوده است تا ارکان شش گانه تعلیم و تربیت.