زهرا همت: روانشناس و آموزگار آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران
فقدان بینایی بر تمام جنبههای زندگی افراد تأثیر میگذارد و با کاهش تواناییهای عملکردی افراد، شکست، انزوای اجتماعی و افت کیفیت زندگی مرتبط است. همچنین مطالعات اخیر، هشدار میدهند که فقدان بینایی، سلامت روانی را به مخاطره میاندازد. مطالعات زمینهیابی، نشاندهنده ارتباط بین آسیب بینایی و افسردگی هستند. عموماً افراد آسیبدیده بینایی ۲ تا ۳ برابر سایرین، در خطر افسردگی هستند. یک زمینهیابی در یک گروه سیزدههزار نفری نشان داده که احتمال مشاهده نشانگان افسردگی در سالمندان با بینایی طبیعی ۴.۶ درصد و در سالمندان آسیبدیده بینایی ۱۳.۵ درصد است. نتایج یک مطالعه در استرالیا نشان داده آسیبدیدگان بینایی که از خدمات توانبخشی و مراقبت بینایی استفاده میکنند؛ در مقایسه با سایر آسیبدیدگان بینایی به احتمال کمتری دچار افسردگی میشوند.
در مطالعه یک گروه نمونه هزار نفری در بریتانیا مشخص شد که ۴۶ درصد افراد آسیبدیده بینایی، نشانگان افسردگی اساسی را دارند و جالب این که ۷۸ درصد از این افراد، از علائم خود بیاطلاع هستند و از خدمات درمانی استفاده نمیکنند.
نتایج این گونه مطالعات، موجب شد که موسسه ملی سلامت، لزوم بررسی علائم اختلالات افسردگی در بیماران مزمن را به بیمارستانهای عمومی هشدار دهد و یادآور شود که افراد دارای ناتوانیهای کارکردی مانند اختلال بینایی، بهطور ویژه در خطر افسردگی هستند.
بر اساس مطالعات انجام شده در مراجعان کلینیکهای چشمپزشکی در هلند، فاکتورهایی همچون: زن بودن، بهتنهایی زندگی کردن، عدم پذیرش آسیب بینایی، توصیف ضعیف سلامت روانی توسط خود شخص و داشتن پیشینه مشکلات سلامت روانی، افت کارکردی در اثر ضعف بینایی، داشتن سبک مقابلهای اجتنابی و حمایت اجتماعی ضعیف، با افسردگی ارتباط دارند.
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مخاطرهساز افسردگی در بین افراد آسیبدیده بینایی با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای بر روی مراجعان کلینیکهای توانبخشی در بریتانیا انجام شده است. به این صورت که برای جلوگیری از سوگیری در مطالعه، از هر کلینیک خاص که در این پژوهش حضور داشتند؛ تعدادی مراجع مورد مطالعه قرار گرفتند و به پرسشنامه GDS-15 پاسخ دادند که نمره صفر در این پرسشنامه به منزله فقدان نشانههای افسردگی در فرد است و هرچه نمره بالاتر رفته و به نمره پانزده نزدیکتر میشود؛ نشاندهنده علائم بیشتر افسردگی است. جهت بررسی عوامل مخاطره نیز اطلاعاتی همچون: سن، جنسیت، نژاد، بیماریهای جسمانی، فعالیتهای اجتماعی و … مورد پرسش قرار گرفت. همچنین یک سؤال در پرسشنامه گنجانده شد که از شرکتکنندگان میخواست به توصیف وضعیت سلامت روانی خود بپردازند و آن را با استفاده از چند گزینه که از خیلی بد تا خیلی خوب مرتب شده بود؛ توصیف کنند. برای بررسی ارتباط بین میزان کارکرد بینایی و نشانگان افسردگی نیز یک مقیاس با هفت آیتم در نظر گرفته شد و از شرکتکنندگان خواسته شد، کارکرد بینایی خود را در هر آیتم توصیف کنند. لازم به ذکر است که این پژوهش با حمایت کامل مالی یک سازمان مردمنهاد به نام سگهای راهنما که به طور ویژه با افراد آسیبدیده بینایی کار میکند و با تجارب و نیازهای آنها آشناست؛ در جهت شناخت بهتر تجارب و نیازهای این افراد و کمک به بهبود کیفیت زندگی آنان انجام شد. (امیدواریم در کشور ما نیز چنین طرحهای پژوهشی مورد حمایت سازمانها و مؤسسات دولتی و غیر دولتی واقع و اجرا شود و پژوهش با موضوع آسیبدیدگان بینایی محدود به پژوهشهای دانشگاهی نباشد.)
اجرای این پژوهش حدوداً سه ماه طول کشیده است و مراجعان، حدوداً یک هفته پیش از زمان مقرر برای حضور در کلینیک توانبخشی بینایی، پرسشنامهها را به صورت درشتخط از طریق پست دریافت نموده و پس از تکمیل با خود به کلینیک میآوردند. مراجعانی که پرسشنامهها را دریافت نکرده یا به هر دلیل موفق به تکمیل آن نشده بودند میتوانستند در کلینیک به پرسشنامهها پاسخ دهند.د ر مجموع ۱۳۲۳ نفر در این پژوهش شرکت کردند که پس از جداسازی پرسشنامههای ناقص، در نهایت یک گروه نمونه ۹۹۰ نفری مورد مطالعه قرار گرفت. میانگین سنی این گروه ۷۵ سال بود و ۶۲ درصد از گروه نمونه را زنان و ۸۵ درصد را سفیدپوستان تشکیل میدادند. میزان علائم افسردگی در این گروه نمونه ۴۲ درصد بود که به میانگین پژوهشهای پیشین که در کشورهای استرالیا و هلند انجام شده بود نزدیک است. نتایج بهدست آمده نشان داده است که نشانگان افسردگی در میان افراد کمسنتر در گروه نمونه بیشتر بود و مردان نسبت به زنان، نشانگان بیشتری داشتند اما این تفاوت بین دو جنس آنقدر زیاد نبود که بتوان جنسیت را از عوامل مرتبط با نشانگان افسردگی دانست. بهعلاوه، نشانگان افسردگی در افراد غیرسفیدپوست اندکی بیشتر از افراد سفیدپوست بود ولی این اختلاف معنادار نبود.
در بررسی عامل بیماریهای جسمانی، نتایج نشان داد که کمترین میزان شیوع نشانگان افسردگی در افرادی بود که هیچ بیماری جسمانی نداشتند و بیشترین درصد مربوط به گروه افرادی بود که همزمان سه بیماری جسمانی، علاوه بر آسیب بینایی داشتند و این نشاندهنده ارتباط بین سلامت جسمانی و نشانگان افسردگی است. در بررسی عامل آسیب بینایی، نتایج نشان داد افرادی که اختلال کارکردی بینایی شدیدتری داشتند و زمان کمتری از شروع کاهش بیناییشان گذشته بود؛ نشانگان افسردگی بیشتری داشتند. علاوه بر این در مطالعه عامل خودارزیابی سلامت، نتایج نشاندهنده بیشترین شیوع نشانگان افسردگی در افرادی که سلامت روانی خود را ضعیفتر ارزیابی کرده بودند و کمترین میزان شیوع نشانگان در افرادی بود که سلامت روانی خود را بهتر ارزیابی کرده بودند.
نتایج به دست آمده از این مطالعه، با نتایج پژوهشهای انجام شده در سایر کشورها همسو بود و این نشاندهنده لزوم توجه تمامی کشورها به شرایط روانی افراد آسیبدیده بینایی است و بهویژه در بیمارستانها و درمانگاههای عمومی، باید ویژگیهای روانشناختی افراد آسیبدیده بینایی، جهت ارائه خدمات مناسب درمانی به این افراد مورد توجه قرار گیرد.
در فراتحلیل انجام شده و در مقایسه نتایج این پژوهش با پژوهشهای پیشین، مشخص شد که بیشترین شیوع نشانگان افسردگی در افراد گروه سنی ۴۰ تا ۶۰ سال است که در این سنین، دچار آسیب بینایی شدهاند. هنوز دلیل این مورد بهدرستی روشن نشده است اما میتوان اینگونه توصیف کرد که در سنین میانسالی، افراد با قدرتها و ضعفهایشان سازگار شدهاند و سبک مشخصی برای زندگی در نظر گرفتهاند. اگر افراد در این سنین دچار آسیب بینایی بشوند؛ این آسیب بر سبک زندگی آنان، یافتن و حفظ شغل، ورزش و تفریح و مواردی از این دست تأثیر خواهد گذاشت و این عوامل میتوانند بر شرایط خلقی افراد مؤثر باشند. همچنین پذیرش آسیب بینایی و تنظیم دوباره فعالیتها و سبک زندگی با در نظر گرفتن شرایط جدید ایجاد شده در اثر آسیب بینایی با کاهش میزان نشانگان افسردگی ارتباط دارد.
نویسندگان این مقاله اکیداً به کلینیکها توصیه میکنند که از عوامل ایجادکننده خطر بروز افسردگی در افراد آسیبدیده بینایی آگاه باشند و با ارزیابیهای ابتدایی بسیار ساده، احتمال وجود نشانگان افسردگی را در افراد آسیبدیده بینایی بررسی کنند و در صورت مشاهده این نشانگان، به درستی این افراد را راهنمایی کنند.
امیدواریم در سرزمین ما نیز به پژوهش در حوزه افراد آسیبدیده بینایی بها داده شود و متخصصان از این طریق بیشتر با ویژگیها و نیازهای آسیبدیدگان بینایی بهویژه افرادی که بهتازگی دچار آسیب شدهاند آشنا بشوند و بتوانند کمکها و راهنماییهای تخصصی و مؤثر را به این افراد داشته باشند.