زهرا همت: روانشناس و آموزگار آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران
بر اساس مقالهای از: دلانی کشیکتاش، عضو پژوهشکده آموزشهای ویژه دانشگاه آنکارا
بینایی نقش بسیار مهمی در تمام جوانب رشد کودکان دارد. مطالعات نشان میدهند که کودکان آسیبدیده بینایی در مقایسه با همسالان فاقد آسیب بینایی، رشد کندتری دارند. این مطالعات بر نیازهای آموزشی خاص این کودکان و لزوم برنامهریزی آموزشی صحیح برای آنها تأکید دارند.
اکنون ما میدانیم که کودکان آسیبدیده بینایی، نیازهای آموزشی خاصی دارند که باید به سرعت برایشان فراهم گردد ولی از آنجا که درصد بالایی از این کودکان در کشورهای کمتر توسعهیافته زندگی میکنند؛ این آموزشها آنگونه که باید فراهم نمیشود. همچنین با توجه به چشمانداز حاصل از پژوهشهای تجربی در خصوص میزان اثربخشی مداخلات اوایل کودکی، به نظر میرسد که تحریک و برنامههای آموزشی خاص اوایل کودکی، جهت جبران تأخیر رشدی حاصل از فقدان بینایی در این کودکان ضروری است.
این پژوهش بر محدودیتهای آموزشهای ویژه اوایل کودکی تمرکز دارد و راهکارهایی برای غلبه بر این مشکلات پیشنهاد میکند.
راهبردهای مداخله زودهنگام برای کودکان آسیبدیده بینایی
تعدادی از محققان راهکارهایی را در ارتباط با آموزشهای اولیه مورد نیاز کودکان آسیبدیده بینایی ارائه دادهاند. این راهکارها عمدتاً به موضوعاتی که کودکان آسیبدیده بینایی، والدین آنها و سیستم خدمات آموزشی که تمام جنبههای رشدی کودکان را شامل میشود میپردازد که به مداخلات خانواده و فنآوریهای آموزشی مناسب کودکان آسیبدیده بینایی و فراهم ساختن فرصت رشد و پیشرفت تحصیلی و اجتماعی این کودکان اشاره دارند. بیشتر صاحبنظران بر نواقص و کاستیهای این راهکارها در ساختارهای آموزشی اذعان دارند. این کاستیها پژوهشگران را به مطالعه و بررسی و یافتن خط مشی مناسب جهت فراهم کردن آموزش و فرصت رشد کودکان آسیبدیده بینایی واداشته است که در این مقاله به مهمترین آنها میپردازیم.
الگوی رشدی کودکان آسیبدیده بینایی
مطالعات انجام شده در حیطه الگوی رشدی کودکان آسیبدیده بینایی، به طور عمده نشاندهنده تأخیر رشد در تمام جنبههای رشد این کودکان در مقایسه با همسالان فاقد آسیب بینایی آنها است. البته تعدادی از پژوهشها نیز به این نتیجه رسیدهاند که کودکان آسیبدیده بینایی مراحل رشد را درست همزمان با سایر همسالانشان طی میکنند و برخی پژوهشها نیز دریافتهاند که کودکان آسیبدیده بینایی در مقایسه با همسالان، تأخیر رشدی بسیار کمی دارند. به طور کلی بیشتر پژوهشگران معتقدند که با توجه به کم بودن تعداد پژوهشها، محدودیتهای اخلاقی، میزان باقیمانده بینایی کودکان، سن شروع آسیب بینایی و محدودیتهایی از این دست، ترسیم الگوی رشدی کودکان آسیبدیده بینایی، بسیار دشوار و یا به اعتقاد برخی فیرممکن است. با این حال، با توجه به پیشرفت برنامههای آموزش مبتنی بر ویژگیهای رشدی کودکان، مطالعات مفصلتری جهت ترسیم الگوی رشدی کودکان آسیبدیده بینایی ضروری است.
حوزههای رشدی مهم
مداخلات اوایل کودکی افراد آسیبدیده بینایی، بیشتر بر جهتیابی، حرکت، مهارتهای بازی کردن و مهارتهای روزمره زندگی متمرکز است. جهتیابی و حرکت، مقولهای است که آسیب بینایی را از سایر معلولیتها متمایز میسازد و کودکان در این حیطه نیازمند بیشترین توجه و کمک و حمایت از جانب اطرافیان هستند. فراهم کردن محیطی خالی از مانع در منزل، کلید جهتیابی و تحرک مستقل کودکان آسیبدیده بینایی است. این حیطه به جهت تأثیری که بر سایر جنبههای رشد کودک دارد از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین مداخلات اولیه برای این گروه از کودکان باید بر مهارتهای جهتیابی و حرکت متمرکز باشد. این نباید به معنای نادیده گرفتن سایر حوزهها در نظر گرفته شود زیرا پژوهشها نشان دادهاند که هر یک از حوزههای رشدی، بر دیگری اثر میگذارند. بنابراین آموزش اولیه کودکان آسیبدیده بینایی باید ضمن تمرکز بر جهتیابی و حرکت به تمام جنبههای رشدی کودک بپردازد.
تعامل والد-کودک
ارتباط و تعامل مادر و کودک، نقش بسیار مهمی را جهت تضمین دسترسی خردسالان آسیبدیده بینایی به آموزشهای خاص مورد نیاز آنها بازی میکند. پژوهشهای بسیاری، نشاندهنده ارتباط قوی بین مداخلات و انتظارات مادران و سطح رشد کودکان آسیبدیده بینایی هستند. این مطالعات، دست کم سه دلیل برای برنامههای مداخله اوایل خردسالی آسیبدیدگان بینایی ذکر میکنند. اول این که رابطه هر مادر و کودکی، مختصات خودش را دارد و نیازها در هر ارتباط با ارتباط دیگر متفاوت است. دوم این که مادران باید یاد بگیرند که در هر محیط و موقعیت خاص، چگونه باید به رفتار و حرکات کودکشان واکنش نشان دهند که بتوانند نیازهای او را برطرف نموده و مهارتهای روزمره زندگی را نیز به ایشان آموزش دهند و سوم این که انتظارات مادر و سایر اعضای خانواده از کودک آسیبدیده بینایی باید بر اساس بهترین عملکرد کودک با توجه به تواناییها و محدودیتهای او تنظیم شود و خانواده باید محیط غنی آموزشی برای کودک آسیبدیده بینایی فراهم کنند.
تربیت نیروی انسانی
اولین متخصصانی که با کودکان آسیبدیده بینایی کار میکنند، آموزگاران ویژه این کودکان و متخصصان جهتیابی و حرکت هستند. مشاوران خانواده، گفتاردرمانگرها و فیزیوتراپیستها از جمله دیگر متخصصانی هستند که به این گروه از کودکان، خدمات ارائه میکنند. این متخصصان باید از الگوی رشدی این کودکان و تأثیر فقدان بینایی بر کودک، خانواده و جامعه، آگاه باشند و همچین باید در برقراری ارتباط و همکاری تیمی با خانواده کودک و سایر متخصصانی که با کودک کار میکنند بکوشند. نکته بسیار مهم برای متخصصان، توجه به وجود معلولیتهای دیگری علاوه بر آسیب بینایی در این کودکان است.
مطالعات نشان میدهند که توجه کشورهای توسعهیافته به تربیت و آمادهسازی متخصصان این حوزه، افزایش قابل توجهی داشته است.
یکپارچهسازی
حرکت در جهت هدف اصلی از آموزش که آمادهسازی این کودکان برای فعالیت در جامعه است؛ از همان سالهای اوایل کودکی آغاز میشود. این کودکان باید از همان سالهای ابتدای کودکی، در محیط طبیعی و در کنار سایر همسالان فعالیت کنند. محیط باید برای کودکان آسیبدیده بینایی مناسبسازی و مانعزدایی شود اما متأسفانه در بیشتر کشورها، این مناسبسازی انجام نمیشود. پژوهشگران معتقدند که در صورت فراهم نشدن محیطی بدون مانع برای کودکان آسیبدیده بینایی، دستکم باید این امکان در مدارس ویژه فراهم شود و کودکان بتوانند آموزشهای ضروری ابتدایی را در این محیط ببینند.
نتیجهگیری
این پژوهش بر ضروریات اوّلیه آموزش کودکان آسیبدیده بینایی تمرکز داشت. بر اساس این مطالعه، تلاش برای فراهم نمودن آموزش ویژه منطبق بر ویژگیها و نیازهای هر کودک و خانواده وی، ضروری است. علاوه بر این، آموزش کودکان آسیبدیده بینایی باید ضمن تمرکز بر جهتیابی و حرکت و رابطه والد و کودک، تمام جوانب رشدی کودکان را در بر گیرد. همچنین دولتها باید کمبود نیروی متخصص برای کار با کودکان آسیبدیده بینایی را در نظر داشته باشند و امکان پرورش نیروی انسانی بیشتر در این حوزه را فراهم کنند. در آموزش نیروی انسانی، باید کار تیمی و همکاری با سایر متخصصان برای کمک به رشد همهجانبه این کودکان در نظر گرفته شود. به علاوه، امکان کار و فعالیت افراد آسیبدیده بینایی در محیط طبیعی و در کنار سایر افراد جامعه نیز باید فراهم گردد و این مستلزم فراهم کردن محیطی دسترسپذیر و بدون مانع است. در پایان باید گفت که فراهم شدن برنامههای آموزشی مناسب برای کودکان آسیبدیده بینایی، نیازمند این است که سیاستگذاران جامعه به این باور برسند که کودکان آسیبدیده بینایی نیز میتوانند مانند سایر کودکان، رشد کنند و بیاموزند.