یکی از مشکلات اخیر نابینایان در روزگاران حاضر، شرکت در آزمونهای استخدامی دستگاههای اجرایی است. در کل ما نابینایان انسانهای خاصی هستیم. تمام دنیا درگیر مبارزه با کرونا هستند، ولی ما در حال مبارزه با بیکاری و تلاش برای استخدام شدن هستیم. یکی از این تلاشها، شرکت در آزمونهای استخدامی و عمدتاً معلم شدنمان است. اصلاً از روزی که گفتهاند معلمی شغل انبیاست، ما نابینایان محب انبیا تصمیم گرفتیم راه این بزرگواران را با جدیت تمام دنبال کنیم. منتها در این راه سخت، مشکلاتی وجود دارد که ما را از رسیدن به هدفمان باز میدارد. تا چندی پیش، در کل حضور و شرکت در آزمون استخدامی با استانداردهای لازم یکی از آرزوهای نابینایان محسوب میشد. اما با پیگیریها و داد و فریاد کردنهای عده کمی از نابینایان که ناهار و ساندیس اولویت اولشان نبود، این مشکل تا حدی حل شد و در حال حاضر کمتر نابینایی در روز آزمون استخدام برای شرکت در آزمون به مشکل برمی خورد. اما این فقط خان اول است و نابینای بیچاره باید از خانهای دیگر نیز عبور کند.
مشکل اساسی حال حاضر جماعت نابینای عاشق شغل انبیا، حضور در جلسات مصاحبه سازمان آموزش و پرورش است. اساساً پیشفرض دوستان مصاحبه کننده، نپذیرفتن و پیچاندن نابینای بیچاره است. به طوری که حتی حاجی گرینوف که سعی کرد در فیلم اخراجیها آن افراد را گزینش نکند هم دود از سرش بلند شده و در حال تبخیر شدن است.
حال ما قرار است در این مطلب، به برخی از دغدغههای ذهنی عزیزان زحمتکشمان در حین مصاحبه با نابینایان پرداخته و پاسخهای قانع کنندهای برایشان ارائه کنیم که اگر روزی شما به عنوان یک نابینا در یکی از جلسات مصاحبه برای معلم شدن حاضر شدید، بتوانید به سلامت از این خان سخت عبور کنید. پس به ما اعتماد کنید و این مطلب را تا انتها بخوانید. چرا که رمز موفقیت شما پیش ماست. البته در جلسات مصاحبه، باید نماینده بهزیستی نیز حضور داشته باشد که یا نیست و یا نباشد بهتر است.
یکی از مشکلات مهم دوستانمان در جلسات مصاحبه این است که این عزیزان، نمیتوانند افراد را به سه دسته بینا، کمبینا و نابینا تقسیم کنند. یعنی از نظر ایشان، افراد یا بینا هستند یا نابینا. یعنی کافیست طرف بدون عصا وارد شود و جلوی پایش را ببیند. دیگر او بیناست. حالا طرف باید بتواند از روی نسخه داروی دوست مصاحبه کننده که به خط زیبا و هنری پزشکان عزیز کشورمان کتابت شده مثل بلبل بخواند و در غیر این صورت، دارای دانش کافی نیست و بهتر است پذیرفته نشود.
اما مهمتر از همه، سؤالاتی است که برای عزیزان مصاحبه کننده در حین برگزاری جلسات مصاحبه پیش میآید که مابه برخی از آنها میپردازیم و به آنها پاسخهای مناسبی میدهیم. پس همراه هم به یک جلسه مصاحبه فرضی میرویم و انشا الله به سلامتی از آن عبور میکنیم. در اینجا فرض بر آن است که نماینده بهزیستی هم حاضر است و در حد توانش میخواهد به فرد نابینا کمک کند. فرد نابینا هم قصد دارد کمی مصاحبه کنندگان را دست بیندازد. چرا که اگر چنین نکند و بخواهد منطقی جواب دوستان را بدهد، اصطلاحاً سنگ قلاب شده و باید به فکر راه دیگری برای پول در آوردن باشد.
سؤال: شما چگونه مسیر داخل مدرسه را طی میکنید. مثلاً از دم در تا دفتر یا دفتر تا کلاس یا مسیر سرویس بهداشتی.
پاسخ نماینده بهزیستی: ما محیط مدرسه را برایشان مناسب سازی میکنیم.
پاسخ فرد نابینا: یک طناب از دم در تا دفتر میکشم و هر وقط وارد مدرسه شدم آن را میگیرم و مستقیم به دفتر میرسم. برای رفتن به قسمتهای دیگر مدرسه هم از همین راه استفاده میکنم.
سؤال: آیا شما کتابی که میخواهید آن را تدریس کنید را خواندهاید؟
پاسخ نماینده بهزیستی: مشکلی نیست. ما در سازمان کتاب را برایشان به صورت صوتی تهیه میکنیم تا بخوانند.
پاسخ فرد نابینا: ما در عالم خواب با بزرگان مرتبطیم و علوم لازم را از ایشان دریافت میکنیم. این کتاب را نیز یکی از همین بزرگان یک شب در خواب برایم خواندند. اتفاقاً کتاب خوبی هم بود.
سؤال: اگر کسی سر کلاس شلوغ کاری کند از کجا میفهمید که چه کسی است؟
پاسخ نماینده بهزیستی: سازمان برای ایشان دستیاری در نظر میگیرد که در کلاسها کنار ایشان باشد.
پاسخ فرد نابینا: همان ابتدای کلاس تذکر میدهیم که هر کس شلوغ کند نفرینش میکنیم. از آنجا که مردم ما به شدت از آه و نفرین معلولین و نابینایان میترسند، این راهکار به شدت جواب میدهد.
سؤال: اگر کسی از کلاس شما فرار کند چگونه متوجه میشوید؟
پاسخ نماینده سازمان: میتوانند در کلاس را قفل کنند.
پاسخ فرد نابینا: اینجا نیز راهکار نفرین جواب میدهد. ولی برای محکمکاری یک زنگوله نیز به در کلاس آویزان میکنم که هر وقت باز و بسته شد متوجهش بشوم.
سؤال: اگر کسی سر کلاس چیزی بخورد چگونه متوجه میشوید؟
پاسخ نماینده بهزیستی: میتوانند ابتدای کلاس کیفهای همه را بگردند که کسی خوراکی نداشته باشد.
پاسخ فرد نابینا: خوراکی که خوب است! دور هم میخوریم. اشکالی ندارد که!
سؤال: اگر سر کلاس دانش آموزی تقلب کند چگونه متوجه میشوید؟
پاسخ نماینده بهزیستی: قبل از امتحان کلاسی کتابهای همه را میگیرد.
پاسخ فرد نابینا: اینطور برای دانش آموزانم جا میاندازم که ما چشم دلمان میبیند و هر کس تقلب کند حس میکنیم. حتی مچ چندتایشان را هم میگیرم که باور کنند.
سؤال: برگههای امتحانی شاگردان خود را چگونه تصحیح میکنید؟
پاسخ نماینده بهزیستی: همان دستیارشان که برایشان در نظر گرفتهایم برایشان میخواند و ایشان هم نمره میدهند.
پاسخ فرد نابینا: ما همان ابتدای سال به همه دانش آموزان بریل یاد میدهیم و امتحانات را با خط بریل برگزار میکنیم.
در اینجا اعضای مصاحبه کننده مشورت میکنند و بعضی حرفهایشان به گوش میرسد که مگر نگفتهاند هر طور شده قبول نکنیم و از این حرفها. در نهایت اعلام میکنند که شما توان بر عهده گرفتن این شغل را ندارید.
دفاع نماینده بهزیستی: من تضمین میکنم که ایشان میتوانند این کار را به بهترین شکل انجام دهند. خواهش میکنم او را قبول کنید. جان مادرتان قبولش کنید. کمر ما شکست از بس به اینها مستمری دادیم. شما را به خدا رحم کنید.
پاسخ فرد نابینا: اشکالی ندارد. من میروم. ولی بدانید که شما به خاطر نفرین من، امشب بلای عظیمی بر سرتان نازل خواهد شد. سپس از جا برخواسته و به سمت در حرکت میکند. در اینجا اعضای مصاحبه کننده با چهرههایی که از شدت ترس سرخ شده، به یکدیگر نگاه میکنند و سپس یکی از آنها به سمت فرد نابینا میرود و او را در آغوش میگیرد و میگوید: شما را به خدا این کار را نکنید. ما مأموریم و معذور، ما هم زن و بچه داریم. شما دلتان پاک است. خواهش میکنم این کار را با ما نکنید. ما شما را قبول میکنیم. سپس برگه مربوط به قبولی او را امضا کرده و برای ایشان در شغل آیندهاش آرزوی موفقیت میکنند.
به همین سادگی میتوانید در جلسات مصاحبه برای نشستن بر صندلی انبیا حاضر شوید و با اقتدار در این مصاحبه پیروز شوید. فقط حواستان باشد که باید دلتان پاک باشدها! وگرنه اگر نفرینتان نگیرد به جایی نمیرسید. پس توبه کردن قبل از حضور در مصاحبه الزامی میباشد. راستی حواستان باشد که اعضای مصاحبه کننده فک و فامیل نابینا نداشته باشند. آنوقت است که تیرتان به سنگ میخورد و بهتر است یک بار دیگر در آزمون شرکت کنید.
ما سعی کردیم شما را برای موفقیت در راه معلم شدن یاری کنیم. امیدواریم در این راه بتوانید به مقصد رسیده و ما را هم دعا کنید. فقط خداییش اگر موفق نشدید نفرینمان نکنید ها! به جان خودمان ما زن و بچه داریم. این کار را با همنوعتان نکنید. خدا را چه دیدید! یک وقت آمدیم و نفرینتان گرفت و ما بدبخت شدیم. خلاصه جان خودتان جنبه داشته باشید.
امضا: یخ نکنی نمکدون.