مجید سرایی: روزنامهنگار
شهر دوشنبه که در دوران استیلای شوروی کمونیستی به آن «استالین آباد» میگفتند، پایتخت تاجیکستان است. ظاهراً حدود ۸۰ سال پیش، بافت این شهر روستایی بوده و بازارهای محلی متعددی برپا میشد. به همین علت نام دوشنبه را که روز برپایی بازار بزرگ بود، به این روستا اطلاق کردند. بعدها به علت نقش تجاری مهمی که «دوشنبه» داشت، این روستای به شهر تغییر یافته را بعنوان پایتخت و مرکز تاجیکستان در نظر گرفتند. البته که باید در خصوص صحت این گفته تحقیق شود و علت اصلی نام گذاری این روستای به شهر و سپس پایتخت شدهٔ تاجیکستان معلوم گردد.
یک نکتهٔ جالب دربارهٔ شهر دوشنبه و دیگر شهرهای مهم تاجیکستان، پاکیزگی و طراوتیست که به دنبال رعایت نکات مهم بهداشتی برقرار شده است. در تمام خیابانها و کوچههای دوشنبه و شهرهایی مثل خجند و پنج کنت، اثری از موتور سیکلت نیست. دوچرخه را به وفور میبینی؛ اما اثری از این وسیلهٔ آلایندهٔ محیط زیست و آزار دهنده به عابران پیاده وجود ندارد.
محیط پایتخت در آستانهٔ نوروز، شادابی عجیبی به خود گرفته؛ آنسان که بر کندن کهن جامه و پوشیدن جامهٔ نو در طبیعت به رأی العین دیده میشود.
در تمام فضاهای سبز و میدانهای مهم شهر، مأموران شهرداری را میبینی که آزین بندی اماکن عمومی را که قبلاً انجام شده بود، کنترل میکنند. گروههای موسیقی که قرار است در میادین شهر اجرای برنامه کنند، دستگاههای صوتی خود را مستقر کردهاند و مشغول آزمایش کیفیت صدا هستند. از تمام بلندگوهای پارکها مثل پارک رودکی که یکی از مهمترین تفرجگاههای پایتخت است، نوای موسیقی شاد تاجیکی به گوش میرسد که در محیط شهر طنین افکنده است. بر سردر پارک رودکی به سیریلیک نام این پارک نوشته شده و در وسط این پارک، مجسمهٔ این شاعر بزرگ قرن سوم و چهارم هجری نصب شده است.
قبلاً گفتم که تاجیکان برای رودکی تا چه اندازه ارزش قائل میشوند. بزرگترین و مهمترین خیابان پایتخت که ساختمانها و اماکن مهم در آن واقع شدهاند، مزین به نام رودکیست.
یکی از رسوم نوروزی که در پایتخت و دیگر شهرها به آن اهمیت داده میشود، برگزاری مسابقهٔ مچ اندازیست. در این مسابقه، در گوشهای از میدانهای شهر، پارکها حتی خیابان رودکی، حریفان با هم مسابقه میدهند و عدهٔ زیادی دور آنها جمع شده، تشویقشان میکنند. هنگام برگزاری مسابقه و در گوشهٔ دیگر، همراه با موسیقی شاد، عدهای دیگر شادی و پایکوبی میکنند و مردم هم به تماشای این هنر نمایی ها مینشینند.
روز اول فروردین و روز نوروز، رئیس جمهوری یک شهر یا منطقهٔ مهم را بعنوان «نوروزگاه» در نظر میگیرد و با حضور جمع زیادی از شهروندان، با موسیقی و رقص، احیای دوبارهٔ طبیعت و نوروز را جشن میگیرند. معمولاً پایتخت بعنوان نوروزگاه در نظر گرفته میشود؛ اما گاهی هم شهرهای دیگر یا مناطقی مثل منطقهٔ «تورسونزاده» نوروزگاه میشود.
موزهٔ ملی تاجیکستان، یکی از جاذبههای این شهر است که در ۲۰ مارس ۲۰۱۳ با حضور رئیس جمهوری و مردم، افتتاح شد.
بنای یادبود اسماعیل سامانی در شهر دوشنبه تاجیکستان
اسماعیل سامانی بنیانگذار دودمان سامانیان بود. وی شهر بخارا را به پایتختی برگزید و به زبان و فرهنگ ادبیات فارسی دلبستگی بسیار داشت و رودکی سرودههایی در ستایش از وی دارد. در تاجیکستان اسماعیل سامانی را بنیانگذار تاجیکستان برمیشمارند و بنای یادبود اسماعیل سامانی در دوشنبه، از نمادهای این کشور است. مهمترین جایزهٔ علمی این کشور نیز به نام اسماعیل سامانی، برابر ۲ هزار دلار آمریکایی است. همچنین بلندترین کوه تاجیکستان که تا پیش از فروپاشی شوروی قله کمونیسم نام داشت، پس از استقلال تاجیکستان به نام وی نامگذاری شده است.
منطقه حصار بعنوان یک جاذبهٔ مهم در اطراف دوشنبه که مهمترین اثر تاریخی آن “قلعه حصار ” متعلق به قرن 17 میلادی است، همهساله تعداد زیادی از بازدیدکنندگان و جهانگردان را در آغوش خود فرامیگیرد ازجمله در سال 2011 میلادی 1527 شهروند خارجی از این قلعه و دیگر اماکن تاریخی آن بازدید نمودند و 11 هزار تن از مردم تاجیکستان نیز برای بازدید به این شهرستان آمدند.
قلعه حصار در هفت کیلومتری سمت جنوب شهرک حصار واقعشده که نماد فرهنگ باستانی حدود 3 هزارساله مردم تاجیک و همزمان یکی از بناهای تاریخی آسیای مرکزی محسوب میشود. حصار در طول تاریخ خود نامهای گوناگونی داشته است. برخی از این اسامی عبارت بودند از «شومان»، «حصار شومان»، «حصار شادمان» و «حصار»؛ اما امروزه از این شهر تاریخی تنها شهرکی کوچک برجایمانده است که شامل یک دژ مرکزی است که در کنار آن دو مدرسه و یک رباط وجود دارد.
دژ حصار بر روی تپهای ساخته شده است و مانند ارگ بخارا از ورودی و 2 برج تشکیلشده که بنای دروازهٔ ارگ هنوز پابرجای است. آخرین باری که از این دژ استفاده شد، زمان فرار و عقبنشینی امیر “سید عالم خان ” در برابر ارتش سرخ در سال 1920 میلادی بوده است که در جریان آن قلعه مدتی تحت محاصره بود و سپس کاملاً ویران گردید.
در داخل قلعه، حوض و باغی نیز جای دارد. پلههای بزرگ و پیش ایوانها که از خشت ساخته شدهاند به قلعه شکوه خاصی میبخشند؛ ولی بهمرور زمان این پلهها تخریبشده و از این قلعه تا کنون تنها دروازههای عظیم دارای پیشطاق باقیمانده است که هر کدام دارای دو مناره ستوندار هستند. این سبک معماری قرون 15-17 بوده و اکثر بناها و قلعهها و دژهای آسیای مرکزی با این شیوه ساخته شدهاند. در اطراف قلعه بازار و کاروانسرا قرار دارد که محل تجمع تجار و خرید و فروش کالای داخلی و خارجی بوده و یکی از بزرگترین مراکز بازرگانی و تجاری آن دوره بوده است.
در کنار این قلعه همچنین 2 درخت چنار است که دارای 500-700 سال عمر هستند. اهالی اطراف قلعه حصار مراسم عروسی خود را معمولاً در این محل برگزار میکنند.
کتابخانهٔ ملی هم که در خیابان رودکی واقع شده، بزرگترین کتابخانهٔ آسیای میانه محسوب میشود. نکتهٔ جالب توجه برای ما نابیناها، وجود بخش نابینایان در این کتابخانه است. اتفاقاً آن سال، ۳۰ اسفند تمام بخشهای کتابخانهٔ ملی تعطیل بود، غیر از بخش نابینایان. در بخش نابینایان کتابخانهٔ ملی تاجیکستان، کتابهای بریل مثل قرآن با ترجمهای به خط سیریلیک و همچنین کتابهای گویا موجود است. متأسفانه فرصت زیادی برای بررسی کتابهای گویا و بریل نداشتم؛ چون همراه تور بودم و قطعاً صرف کردن زمان مناسب به این کار، حوصلهٔ همسفران را سر میبرد.
برگزاری مسابقات بزکشی در روستاها پختن سمنو با آداب مخصوصش، از دیگر آیینهای نوروزیست که هر سال در تاجیکستان برگزار میشود.
غذاهای سنتی تاجیکی با خوردنیهای شیرینی مانند حلوا و چای آغاز میشود. بعد از این غذاهای شیرین نوبت به سوپ و گوشت میرسد و در نهایت نوبت به سرو شدن پیلاف (پلوی مزه دار شده که میتواند با انواع گوشت، سبزیجات یا میوههای خشک شده سرو شود) میرسد. غذای ملی تاجیکی کابلی پلو kabuli pulao میباشد که مادهٔ اصلی آن برنج است و روی آن را با تکههای شلغم زرد، هویج، گوشت و روغن زیتون میپوشانند.
احترام به غذا و مخصوصاً نان
در تاجیکستان خوردن هر غذایی در نوع خود یک جشن به حساب میآید. هرچند نان در این میان از اهمیت بالایی برخوردار است و مقدس به شمار میرود. به همین دلیل هیچ وقت اجازه ندهید تاجیکها مچ شما را در حال پرت کردن یا انداختن نان به روی زمین بگیرند! نکتهٔ جالب دیگر این است که آنها نان را در حالت خاصی قرار داده و آن را با دست و به دقت تکه میکنند و در این حین به هیچ وجه از چاقو استفاده نمیکنند.
یک حسرت دربارهٔ سفرم به تاجیکستان در دلم ماند و آن، نداشتن فرصت کافی برای کشف چیزهای زیاد در خصوص زندگی مردم این کشور بود. مثلاً غذاهایی که خوردیم، عموماً در رستورانها طبخ میشود که قطعاً کیفیت خانگی آن غذاها، قابل قیاس با رستورانها نیست. به همین علت من نتوانستم به شکلی درخور، از غذاهای تاجیکی لذت ببرم. حال آنکه در مستندهای مختلف راجع به این کشور، تصاویر جذابی از غذاها را نشان میدهند.
متأسفانه سفر با تور این نقص بزرگ را دارد؛ چون باید مطابق با برنامه ریزی مدیران تور سفر کنی و این موضوع با روحیهٔ جست و جوگر من منافات دارد. منتها آن سال چاره ای جز سفر با تور نبود. بنا بر این، خیلی چیز ها دربارهٔ تاجیکستان ندیدم و نشنیدم و این امید را دارم که روزی با مجالی مفصل، دوباره به این کشور سفر کنم.
دیدار نوروزی من با دخترک اطلسپوشِ پامیر، کشور زیبای تاجیکستان، در شهر دوشنبه به توقفگاه پایانیاش میرسد. آخرین قسمت این مستند صوتی چهار قسمته را به مدت ۳۸ دقیقه در همین صفحه بشنوید.