احترام گذاشتن به عصای سفید که روز و تاریخ نمیشناسد اما زمان که در حوالی ۱۵ اکتبر میچرخد، اهمیت و جایگاه این وسیله کاربردی که حالا دیگر نقشی نمادین پیدا کرده هم بیشتر خود را مینمایاند. همه جا حرف از عصای سفید است و اثری که به انحا گوناگون بر زندگی میلیونها نابینا در سراسر دنیا گذاشته است. ما هم برای آن که از قافله عقب نمانیم و فرصت را برای گفتن از عصای سفید از دست ندهیم، پیشخان این شماره را با مرور جدیدترین شماره از پادکست مدرسه نابینایان هدلی[1] شروع میکنیم که اکنون بیش از یک قرن از تأسیس آن میگذرد و خدماتش افزون بر پنجاه ایالت آمریکا، بیش از یکصد کشور را هم در بر گرفته است.
عصای سفید، کی، کِی، کجا
در چهل و دومین شماره از پادکست «گفتگویی با متخصصان» [2]که هدلی آن را منتشر میکند و «ریکی انگر» [3]اجرای آن را به عهده داشته، موضوع عصای سفید و حواشی مربوط به آن مورد توجه سازندگان این پادکست قرار گرفته است. در این شماره که درست در روز ۱۵ اکتبر، روز جهانی ایمنی عصای سفید منتشر شده، ریکی با دو میهمان گفتگو میکند؛ «اِلایجا هایْنْز» [4]که مربی جهتیابی و حرکت است و «لَری کارْلسون» [5]که خود نابینا و از کارآموزان مدرسه هدلی در زمینه جهتیابی است. همانطور که از عنوان این اپیزود برمیآید، در این گفتگو دو میهمان با هدایت مجری، تجربیاتشان درباره حواشی استفاده از عصای سفید را با مخاطبان به اشتراک میگذارند که در این نوشته به بخشی از آنها اشاره میکنیم و مشروحش را هم در گفتگوی صوتی پیشخان به همراه سرمدی مرور میکنیم.
الایجا که از آلاسکای سرد و برفی میآید و به عنوان مربی جهتیابی و حرکت در مرکز نابینایان این ایالت مشغول به کار است نخست درباره دو سوءتفاهم میگوید که در ذهن نابینایان درباره عصا وجود دارد؛ اولی این که بسیاری از نابینایان تصور میکنند حد کفایت استفاده از عصای سفید همین است که آن را باز کنی و توی دست بگیری. در حالی که این باوری اشتباه است و صرف دست گرفتن عصا، مشکلی را از کسی حل نمیکند. عصا یک ابزار است و صحیح آن است که هر کس که آن را در دست میگیرد، به شکل فعالانهای از آن استفاده کند. هر نابینا باید تکنیکهای استفاده از عصا را بلد باشد و آن را موقع حرکت به کار ببندد. سوءتفاهم دیگر هم از این قرار است که برخی نابینایان فکر میکنند استفاده از عصای سفید فقط بر کسانی فرض است که به اصطلاح نابینای مطلق هستند و مثلاً تشخیص نور ندارند. این در حالی است که میدانیم حتی اغلب افراد کمبینا هم احتیاج دارند از عصا استفاده کنند اما زیر بار نمیروند. نمونهاش همین آقای لری کارلسون، دیگر میهمان این اپیزود است.
لری خودش را اینگونه معرفی میکند که در ۱۹۸۱ با همکلاسی و عشق دوران دبیرستانش ازدواج کرده و پس از آن به لاسوگاس نقل مکان کرده و آنجا یک دوره دستیاری برقکاری گذرانده و به عنوان تکنسین و تعمیرکار چراغهای راهنما مشغول کار شده است. آن روزها لری نابینا نبوده. در انتهای ۲۰۱۵ مجبور میشود یک عمل جراحی کاتاراکت انجام دهد و در پی این جراحی چند ماه بعد شبکیهاش از چند جا دچار پارگی میشود و بینایی یک چشمش به کل از بین میرود و چشم دیگرش هم بهشدت ضعیف میشود. تعریف میکند که یک بار برای انجام یک مأموریت، به بخش اشتغال، آموزش و توانبخشی که همزمان مسؤولیت بخش نابینایان را هم عهدهدار بود اعزام شده بود و قرار بود آنجا درباره این که چرا هشدار صوتی چراغهای راهنما درست کار نمیکنند توضیح دهد که در پیادهرو به شدت با شیر آب آتشنشانی برخورد کرده و نقش زمین شده است. لری علیرغم آن که تلاش میکرده قضیه را عادی جلوه دهد، توسط همسرش غافلگیر میشود. همسر در حالی که کمک میکرده لری از جایش بلند شود، به کلی پتهاش را روی آب ریخته و توضیح داده که در طول یک سال گذشته این چندمین بار است که لری با موانعی از این دست برخورد میکند و او دیگر نمیتواند درست ببیند. همین هم باعث میشود که او را به همان مرکز توانبخشی ارجاع دهند. اتفاقی که منجر به بازنشستگی پیش از موعدش میشود و زندگی او به کلی تغییر میکند. لری ضمن مرور خاطراتش از روزگاری که در برابر دست گرفتنِ عصای سفید مقاومت میکرده تا زمانی که بالاخره لزوم این کار را درک کرده، از نابینایان میخواهد غرور را کنار بگذارند که هیچ چیز مهمتر از سلامتی انسان نیست. حتی غرورش. نسخه صوتی پیشخان مجالی خواهد بود برای مرور خاطرات لری و انتقال توصیهها و تجربیات الایجا به نابینایان ایرانی.
گپی دوستانه با لویی
همچنان در باشگاه صد سالههای آمریکایی متوقف میمانیم و لَختی هم پای میز بنیاد نابینایان آمریکا [6]درنگ میکنیم. اینجا قرار است پای صحبتهای لویی بنشینیم. البته دقیقتر آنکه لویی قرار است شنونده صحبتهای ما باشد. بهتر است جزئیات قصه را از یکی از مقالات منتشر شده در آخرین شماره ماهنامه «اکْسِس وُرْلْد» [7]جویا شویم.
«استیو کِلی» [8]در یادداشتی به نام «صحبت کردن با لویی» از اپلیکیشنی مینویسد که چند وقت پیش برای استفاده کاربران اندروید منتشر شده و قرار است در جایگاه یک دستیار صوتی هوشمند به کاربران نابینا و برخی دیگر از کاربران خدماترسانی کند. نوع خدمتی که این دستیار صوتی ارائه میکند، به کلی با آنچه در دستیارهایی نظیر سیری [9]، گوگل یا الکسا ممکن است تجربه کرده باشید متفاوت است. تفاوت عمده لویی با موارد یاد شده در این است که نمونههایی که نام بردیم فقط قادرند دو یا نهایتاً سه عملیات را در یک اپلیکیشن انجام دهند و مهمتر از آن، کاربر به کرًات با مشکل بزرگ سکوت دستیار مواجه میشود؛ به گونهای که یک دستور صوتی را صادر میکند و دستیار هم آن را میشنود و انجام هم میدهد اما به محض انجام، ساکت میشود و کاربر را در میانه بیابان و راه بینهایت تنها میگذارد. لویی اما دستیاری وفادار است و نهتنها از پس انجام چندین کار برمیآید، بلکه سر حرف را که با او باز کنی دیگر رهایت نمیکند و تا به مقصد نرساندت دست بردار نیست. مثالی اگر بخواهم بزنم، شما ممکن است یک «هِی گوگل» بگویید و نهایتاً ذکر «اُپِن کانْتَکْتْس» را بخوانید تا صفحه مخاطبان را برایتان باز کند؛ اما پیمودن باقی مسیر به عهده خودتان خواهد بود. خواه ایجاد یک مخاطب جدید باشد یا زنگ زدن به یکی از مخاطبان. لویی اما با شنیدن همان ذکری که بالاتر گفتیم، مخاطبان را باز میکند و فهرستی از فرمانها را در اختیارتان میگذارد و از شما میخواهد یکی را انتخاب کنید تا برایتان انجام دهد. مثلاً اگر بخواهید یک مخاطب جدید ایجاد کنید، تا مرحله نوشتن نام و شماره مخاطب و ذخیرهسازی آن همراهتان خواهد بود. لویی همین امکانات را در محیطهایی مانند واتساپ، یوتیوب و صفحه جستجوی گوگل و حتی فیسبوک هم در اختیار کاربران میگذارد. در نسخه صوتی بیشتر درباره روش کار این پارکابیِ بامرام توضیح دادهام و شواهد و مدارک صوتی را هم آوردهام تا علاقمندان بیشتر با لویی آشنا شوند.
صفحه کلید فیزیکی برای گوشی هوشمند نابینایان
سری هم بزنیم به کانال یوتیوب آقای «سَم سیوی» [10] تا ببینیم از محتوای خورجینش چه چیزی را در معرض تماشای عموم قرار داده است. سیوی یک ویدئوی ششدقیقهای درباره صفحهکلیدی درست کرده که برای نابینایان طراحی شده که از طریق بلوتوث به دستگاههای هوشمند متصل میشود و کاربر را از کلنجار رفتن با صفحات لمسی بینیاز میکند. این صفحهکلید که در ابعاد یک کارت اعتباری ساخته شده شامل یک بلندگو و میکروفون است که شرایطی را برای کاربر فراهم میکند که حتی نیاز به خارج کردن دستگاه هوشمند از جیب یا کیف هم پیش نیاید. این صفحه کلید مناسب کسانی است که هر کاری میکنند نمیتوانند با صفحات لمسی و انواع حرکتهای تک، دو یا سه انگشتی بر روی این صفحات ارتباط برقرار کنند. برنامهریزی این کیبورد به گونهای است که قادر است تمام امکانات صفحهخوان را بدون نیاز به لمس صفحه برای کاربر میسر کند. نام این صفحهکلید، «ریوو» [11] است و سم، نسل دوم آن را که «ریوو ۲» نام گرفته معرفی کرده است. محصول متعلق به یک شرکت کرهای است و ناقابل ۳۲۹ دلار آمریکا به فروش میرسد که در لحظه تنظیم این نوشته برای ما کمی بیش از ۹ میلیون تومان آب میخورد. البته نگران نباشید! نیازی نیست دست توی جیبتان بکنید چرا که با وجود پشتیبانی ریوو از چندین زبان زنده و نیمهزنده، فارسی جزو فهرست زبانهای این صفحهکلید نیست و تبعاً قرار نیست خود را برای خریدنش توی زحمت بیندازید. حالا اگر کسی خواسته باشد ولخرجی کند، میتواند کمی بر روی پشتیبانی ریوو از الفبای عربی حساب کند و از این الفبای عاریه برای به تحریر در آوردن متون فاخر فارسی استفاده کند.
انتشار چهارمین کتاب خانم نویسنده
پادکست «بْلایْنْدَبیلیتیز» [12]در یکی از آخرین اپیزودهایش بعد از یک سال دوباره از یک نویسنده نابینا سراغ گرفته است. خانم «فِدِر چِل» [13]یک مادر نابینا است که فرزندانش را به مدرسه نفرستاده و آموزششان را خود در خانه به عهده گرفته و دستی به قلم دارد. شعر و رمان مینویسد و در زمینه آشنا کردن کودکان با مختصات دنیای نابینایی تلاشهای زیادی کرده است. کتاب جدید او هم در همین راستا نوشته شده است. و در یک کتاب که مخاطبش کودکان بینا است، پدیدههای گوناگون طبیعی و اتفاقات روزمره را با زبانی ساده یا حتی بعضاً در قالب شعر از دید یک نابینا برای مخاطبان خردسالش توضیح داده است و حتی تمرینهایی را هم ضمیمه کتابش کرده که کودکان بتوانند دنیای یک نابینا را بیشتر و بهتر درک کنند. درباره جزئیات این کتاب و هر چیز دیگری که در این شماره از پیشخان خواندید میتوانید در نسخه صوتی که به میزبانی امیر سرمدی و من تهیه شده بیشتر بشنوید.
[1] Hadley
[2] A Conversation with the Experts
[3] Ricky Enger
[4] Elijah Haines
[5] Larry Carlson
[6] American Foundation for the Blind
[7] Access World
[8] Steve Kelley
[9] Siri
[10] Sam Seavey
[11] Rivo
[12] Blindabilities
[13] Feather Chelle