زهرا همت: کارشناس ارشد روان‌شناسی، آموزگار سازمان آموزش و پرورش استثنایی

بر خلاف ایران که پژوهش در حوزه‌های مرتبط با نابینایان فقط به خودِ افراد نابینا یا اطرافیانشان محدود می‌شود، در دنیا هر روز شاهد تعداد قابل توجهی پژوهش علمی هستیم که نابینایی و مسائل مربوط به آن را دست‌مایه تحقیق خود قرار داده‌اند. آگاهی از جزئیات آخرین پژوهش‌هایی که در موضوعات مختلف علمی در خصوص نابیناییی صورت می‌گیرد می‌تواند راه را برای ایده‌پردازی پژوهش‌گران فارسی زبان باز کند و به مرور زمان، منبع قابل قبولی را برای پژوهش‌گران فراهم آورد. از همین رو از این ماه در هر شماره از ماهنامه مانا به شرح و توضیح یک مقاله علمی خواهیم پرداخت. البته با توجه به تخصص نگارنده این سطور، این بررسی فقط به مقالاتی که مسائل روانشناختی مرتبط با نابینایان را به عنوان موضوع پژوهش خود قرار داده باشند محدود خواهد شد.

 

ویژگی‌های روان شناختی کودکان آسیب دیده بینایی: یادگیری، حافظه و تخیل

 

لیندا پرپینگ – دانشگاه گلداسمیف لندن

 

این پژوهش فراتحلیلی است از پژوهش‌هایی که به مطالعه عملکرد کودکان و گاه بزرگسالان آسیب دیده بینایی در حوزه یادگیری، حافظه و تصویرسازی ذهنی پرداخته اند.

هدف نویسنده، توصیف ویژگی‌های افراد آسیب دیده بینایی با توجه به مشاهدات خودش و مطالعه یافته‌های سایر پژوهش‌ها است. این مقاله با بررسی رشد شناختی و اجتماعی و نقش زبان در این فرآیند شروع می‌شود وبا مرور مطالعات در زمینه عملکرد حافظه و یادگیری پی گرفته می‌شود و در نهایت به بررسی توانایی تصویرسازی ذهنی در افراد آسیب دیده بینایی می‌پردازد.

 

رشد شناختی-اجتماعی:

کودکان در جریان رشد، نخستین اطلاعات را از مادر، خواهر و برادرها و دوستان و در خانواده به عنوان نخستین محیط اجتماعی کسب می‌کند و با مناسبات اجتماعی، خواسته ها، نیازها و انتظارات و پیش‌بینی رفتار و کنش و واکنش دیگران آشنا می‌شود که از آن به عنوان نظریه ذهن یاد می‌شود. کودکان بدون آسیب بینایی در حدود سن چهار یا پنج سالگی، تنها با مشاهده دیگران و بدون آموزش مستقیم، این توانایی را کسب می‌کنند زیرا اطلاعات مورد نیاز آنها از طریق مشاهده رفتار دیگران، مورد اشاره قرار گرفتن، دیدن حالات چهره دیگران، اشاره بزرگترها به اشیا و … تامین می‌شود. با توجه به این که کسب و رشد این مهارت‌های اجتماعی به شدت به بینایی و مشاهده رفتار و اشارات و … وابسته است، پیش‌بینی می‌شود که کودکان آسیب دیده بینایی در مقایسه با همسالان، دچار کاستی و تاخیر رشد باشند.

 

نظریه رشد ذهنی و کودکان نابینا:

مطالعات بسیاری نشان داده اند که کودکان آسیب دیده بینایی در مقایسه با همسالان بینایشان دچار تاخیر رشد اجتماعی هستند و این تاخیر تا دوازده سالگی جبران نمی‌شود و این تاخیر در کودکانی که مهارت‌های کلامی پایین تری دارند بیشتر است. مطالعات جدیدتر نشان داده اند که تنها کانال رشد ذهنی، بینایی نیست و ارتباط و آموزش کلامی، راه دیگری جهت رشد ذهنی و یادگیری اجتماعی است. نکته ای که باید مد نظر والدین و مربیان کودکان آسیب دیده بینایی قرار گیرد.

 

مطالعات بسیاری نشان داده اند که کودکان آسیب دیده بینایی در مقایسه با همسالان بینایشان، از توانایی یادگیری و حافظه بالاتر و یا دست کم همسانی برخوردارند.

دو مورد از مهارتهایی که کودکان آسیب دیده نابینا، همسان و یا حتی برتر از همسالانشان هستند، حافظه و تصویرسازی ذهنی است.

مطالعات نشان داده اند که عملکرد کودکان آسیب دیده بینایی در تکالیف حافظه شنیداری، برتر از همسالان بینایشان است. پژوهش بر روی مناطق پردازش شنیداری مغز هنوز به نتایج قطعی نرسیده است ولی آنچه مسلم است دقت و تمرکز بیشتر کودکان آسیب دیده بینایی بر ورودی‌های شنیداری در مقایسه با همسالانشان است که موجب عملکرد بهتر این کودکان می‌شود.

 

تصویرسازی ذهنی:

همانطور که می‌دانید بیشتر مادرها برای فرزندان خردسالشان کتاب می‌خوانند و کودکان با مشاهده تصاویر کتاب در کنار شنیدن قصه، تصاویر ذهنی خود از دنیا را می‌سازند ولی در مورد کودکان آسیب دیده بینایی، مادرها تنها متن کتاب داستان را می‌خوانند و منابع تصویری جهت آموزش و تصویرسازی ذهنی این کودکان وجود ندارد. در یک پژوهش به کودکان، تصاویر برجسته داده شد و همزمان، داستانی مرتبط با آن تصاویر برایشان خوانده شد.  نتایج نشان داد که کودکان آسیب دیده بینایی، توانایی خوبی در تشخیص و یادسپاری تصاویر و حتی جنس مواد به کار برده شده در ساخت تصاویر داشتند. این مطالعه این پیام را برای والدین و دست اندرکاران آموزش کودکان آسیب دیده بینایی و گردانندگان موزه‌ها و گالری‌ها دارد که می‌توانند از تصاویر برجسته به عنوان ابزاری مناسب برای افراد آسیب دیده بینایی استفاده کنند.

نکته جالب برای پژوهشگران، توانایی کودکان آسیب دیده بینایی در ساخت تصاویر ذهنی خلاق بود. آنان برای آزمون این توانایی، دو گروه از افراد آسیب دیده بینایی و افراد بینا با چشمان بسته را مورد مطالعه قرار دادند. به این ترتیب که به هر آزمودنی مجموعه ای از شش شکل داده شد و از آنها خواسته شد به هر تعداد که می‌توانند تصاویر خلاق بسازند. نتایج نشان داد که کودکان آسیب دیده بینایی، ضعیفتر از کودکان بینا عمل نکردند و عملکرد آنها در ساختن تصاویر سه بعدی بهتر از تصاویر دوبعدی بود.

 

با توجه به مطالعه نتایج پژوهش‌های انجام شده می‌توان گفت که پیشبینی عملکرد کودکان و حتی بزرگسالان آسیب‌دیده بینایی با توجه به نگاه سنتی، مشکل است و پژوهش‌های جدیدتر، توانایی‌های کودکان آسیب‌دیده بینایی را بهتر برآورد کرده‌اند.

در زمینه رشد اجتماعی به نظر می‌رسد که کودکان آسیب‌دیده بینایی باید مورد حمایت قرار گیرند و آموزش‌های کلامی برای آنان فراهم شود. در زمینه عملکرد حافظه و یادگیری نیز باید گفت که توانایی‌های شگفت‌انگیز کودکان آسیب‌دیده بینایی در این حوزه که موجب عملکرد خارق‌العاده آنان می‌شود باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند و

امیدواریم که در آینده نزدیک، پژوهش‌ها و بررسی‌های عملی، معلمان را راهنمایی کنند تا بتوانند برنامه‌های آموزشی را متناسب با نیازها و استعدادهای کودکان آسیب‌دیده بینایی، به ویژه با استفاده از تصاویر برجسته و ملموس، طراحی نمایند.