امیر سرمدیامیر سرمدی: فعال رسانه‌ای

 

شانزدهمین دوره بزرگ‌ترین آوردگاه ورزش معلولان جهان در شهر توکیو ژاپن برگزار شد و ورزشکاران جانباز و معلول، نابینا و کم‌بینای کشورمان در نهمین حضور خود در پارالمپیک، موفق به کسب 24 مدال رنگارنگ شدند.

نگاهی به نتایج بدست آمده و مقایسه با وعده‌های داده شده

چنانچه در هشتمین شماره مجله مانا بررسی شد، کمیته ملی پارالمپیک از 10 رشته اعزامی به توکیو، پیش‌بینی کسب 11 مدال طلا، 11 نقره، 6 برنز و قرارگیری در جایگاه دهم تا پانزدهم جدول رده‌بندی توزیع مدال‌ها در توکیو را داشت. به جز سه رشته تیر‌اندازی، وزنه‌برداری و پارا‌تیر‌و‌کمان که ضعیف‌تر از حد انتظار عمل کردند؛ سایر رشته‌ها یا طبق انتظار و یا فرا‌تر از حد انتظار در توکیو ظاهر شدند.

برای جودوی نابینایان، دو مدال نقره پیش‌بینی شده بود که هر دوی آنها توسط وحید نوری و محمدرضا خیرالله‌زاده به مدال طلا تبدیل شد. در رشته دو و میدانی که 10 فرد جانباز و معلول و 6 دونده نابینا به توکیو اعزام شده بودند، دو طلا، دو نقره نزدیک به شانس طلا، سه نقره و چهار برنز پیش‌بینی شده بود که نهایتاً پنج مدال طلا توسط سعید افروز، مهدی اولاد، امیر خسروانی، حامد امیری و هاشمیه متقیان بدست آمد. امان الله پاپی، علیرضا مختاری، سجاد محمدیان، صادق بیت‌سیاح، مهدی اولاد و علی پیروج نیز مدال‌های نقره در دو و میدانی را کسب کردند. لذا این رشته با پنج مدال طلا و شش نقره، بهترین عملکرد در میان رشته‌های اعزامی به توکیو را داشت و فراتر از حد انتظار ظاهر شد. در رشته تیر‌اندازی یک طلا و یک نقره پیش‌بینی شده بود که تنها یک طلا توسط ساره جوانمردی به دست آمد. در پارا‌تیر‌و‌کمان، سه طلا، یک نقره و دو برنز پیش‌بینی شده بود که یک طلا توسط زهرا نعمتی و یک مدال نقره توسط رمضان بیابانی برای کاروان ایران ثبت شد. لذا ضعیف‌ترین عملکرد در میان رشته‌های اعزامی، به پارا‌تیر‌و‌کمان تعلق می‌گیرد که از شش مدال پیش‌بینی شده، تنها دو مدال به دست آورد. در پارا‌تکواندو که برای اولین بار در پارالمپیک حاضر شده بود، یک طلا و یک نقره پیش‌بینی شده بود که یک مدال طلا توسط اصغر عزیزی و یک مدال نقره توسط مهدی پور‌رهنما کسب شد. این رشته طبق انتظار عمل کرد و اگر ما در پارا‌تکواندو سرمایه‌گذاری بیشتری داشته باشیم؛ می‌توانیم نتایج درخشانی را در آینده به‌دست آوریم.

وزنه‌برداری که برای آن سه مدال طلا، یک نقره و یک برنز پیش‌بینی شده بود، یک مدال طلا توسط روح‌الله رستمی، سه نقره توسط امیر جعفری، سید حامد صلحی‌پور و منصور پورمیرزایی و یک مدال برنز توسط سامان رضی بدست آورد و ورزشکاران این رشته، نتوانستند انتظارات را برآورده کنند. در والیبال نشسته، برای هفتمین بار در تاریخ پارالمپیک قهرمان شدیم و این بار در دیدار فینال، تیم روسیه مغلوب غیور مردان کشورمان شد. در بسکتبال با ویلچر که پیش‌بینی شده بود از گروه خود صعود کنیم و در جمع هشت تیم نهایی قرار بگیریم، عنوانی بهتر از نهم نصیب بسکتبال کشورمان نشد و در پارا‌کانو و دوچرخه‌سواری نیز طبق انتظار قبلی شانس مدال نداشتیم. البته این سه رشته آخر، اولویت چهارم اعزام بودند و برای کسب تجربه راهی توکیو شده بودند. نهایتاً کاروان ایران با 12 مدال طلا، 11 نقره، 1 برنز و کسب 24 مدال رنگارنگ، پایینتر از تیم‌های آذربایجان، ژاپن و آلمان و بالا‌تر از فرانسه و اسپانیا، در جایگاه سیزدهم جدول رده‌بندی توزیع مدال‌ها قرار گرفت. اگر رشته‌های وزنه‌برداری و پارا‌تیر‌‌و‌کمان کمی بهتر عمل می‌کردند، با 14 مدال طلا به جای آذربایجان در رتبه دهم جدول رده بندی قرار می‌گرفتیم. دقیقاً همان جایگاهی که هدف‌گذاری اصلی پارالمپیک بود که در بین 10 تیم اول دنیا قرار بگیریم. البته کسب این جایگاه با برنامه‌ریزی دقیق‌تر در پارالمپیک 2024 پاریس کاملاً در دسترس خواهد بود. هر چند در این دوره، بهترین نتیجه ورزشکاران کشورمان از حیث رنگ مدال در ادوار پارالمپیک رقم خورد. شانزدهمین دوره پارالمپیک با قهرمانی تیم چین به پایان رسید، بریتانیا در جایگاه دوم ایستاد و آمریکا سوم شد.

جدول رده‌بندی تیم‌های اول تا پانزدهم در پارالمپیک توکیو به شرح زیر است:

1- چین: 96 طلا، 60 نقره، 51 برنز و مجموع 207 مدال.

2- بریتانیا: 41 طلا، 38 نقره، 45 برنز و مجموع 124 مدال.

3- آمریکا: 37 طلا، 36 نقره، 31 برنز و مجموع 104 مدال.

4- روسیه: 36 طلا، 33 نقره، 49 برنز و مجموع 118 مدال.

5- هلند: 25 طلا، 17 نقره، 17 برنز و مجموع 59 مدال.

6- اوکراین: 24 طلا، 47 نقره، 27 برنز و مجموع 98 مدال.

7- برزیل: 22 طلا، 20 نقره، 30 برنز و مجموع 72 مدال.

8- استرالیا: 21 طلا، 29 نقره، 30 برنز و مجموع 80 مدال.

9- ایتالیا: 14 طلا، 29 نقره، 26 برنز و مجموع 69 مدال.

10- آذربایجان: 14 طلا، 1 نقره، 4 برنز و مجموع 19 مدال.

11- ژاپن: ۱۳ طلا، ۱۵ نقره، ۲۳ برنز و مجموع ۵۱ مدال.

12- آلمان: 13 طلا، 12 نقره، 18 برنز و مجموع 43 مدال.

13- ایران: 12 طلا، 11 نقره، 1 برنز و مجموع 24 مدال.

14- فرانسه: 11 طلا، 15 نقره، 28 برنز و مجموع 54  مدال.

15- اسپانیا: 9 طلا، 15 نقره، 12 برنز و مجموع 36 مدال.

سیاست کیفی‌گرایی بر خلاف روح حاکم در پارالمپیک است

کمیته ملی پارالمپیک همانند مسابقات پارا‌آسیایی 2018 جاکارتا، سیاست کیفی‌گرایی را در دستور کار خود قرار داد. به این معنا که تنها نفراتی به توکیو اعزام شوند که از نظر رنکینگ جهانی در میان نفرات اول تا سوم دنیا قرار داشته باشند. اولویت چهارمی هم در نظر گرفته شده بود که ورزشکاران اگر جزء نفرات اول تا سوم دنیا قرار نگیرند به شرط آنکه در رشته خود قهرمان آسیا باشند، بتوانند در سرزمین آفتاب حاضر شوند. با همین سیاست، 62 ورزشکار در قالب 10 رشته ورزشی اعزام شدند. در این بین، حدود 55 تا 60 ورزشکار هم بودند که سهمیه ورودی کمیته بین‌المللی پارالمپیک  را بدست آوردند اما بر اساس سیاست کیفی‌گرایی مسئولان کشورمان نتوانستند در ژاپن و بزرگ‌ترین آوردگاه ورزشی ویژه معلولان جهان حاضر شوند. به نظر نگارنده، این سیاست باعث ایجاد یأس و نا‌امیدی در میان برخی از ورزشکاران شده است. تیم ملی فوتبال نابینایان که در پارالمپیک 2016 ریو عنوان نایب‌قهرمانی را بدست آورد، علی‌رغم کسب سهمیه پارالمپیک توکیو و تنها به این علت که در مسابقات آسیایی در جایگاه دوم قرار گرفت؛ به توکیو اعزام نشد. آسیب روحی‌-روانی، مادی و معنوی وارد شده به این افراد، شاید تا سال‌های سال باقی بماند. هادی رضایی سرپرست کاروان اعزامی ایران به پارالمپیک اخیراً به شدت از سیاست کیفی‌گرایی حمایت کرده و گفته است: اگر ورزشکاری را به توکیو اعزام می‌کردیم که در بین 64 ورزشکار شصت و سوم می‌شد، برای ایران بد بود و افتخار‌آفرینی سایر ورزشکاران نیز تحت‌الشعاع قرار می‌گرفت. در پاسخ باید گفت: مگر قرار است همه ورزشکاران روی سکو قرار بگیرند. اساساً آیا هدف از برگزاری آوردگاهی مثل پارالمپیک، صرفاً کسب مدال و بالا رفتن پرچم کشور‌ها است؟ روح برگزاری پارالمپیک ایجاد شور و نشاط میان ورزشکاران، آشنایی ورزشکاران دنیا با فرهنگ، آداب و رسوم یکدیگر و ایجاد صلح و دوستی میان ملت‌هاست. کسب مدال فرع ماجرا است که مسئولان ما متأسفانه زیادی آن را جدی گرفته‌اند. ضمن این که در رشته‌هایی مثل فوتبال پنج نفره ما در بین هشت تیم برتر دنیا هستیم؛ یا برخی از دوندگان، پرتابگران، جودوکاران یا شناگرانی که به توکیو اعزام نشدند، نفرات برتر آسیا یا رنک چهارم و پنجم دنیا بودند. سرپرست کاروان ایران همچنین بیان کرده‌اند با عدم اعزام ورزشکارانی که شانس مدال نداشتند، می‌توانیم بودجه‌های باقی مانده را صرف زیرساخت‌های ورزشی کنیم. این نکته نیز چندان کارشناسی نیست. اگر تعداد سهمیه‌های ورودی ما چند‌صد نفر بود، صرفه‌جویی اقتصادی و تقلیل اعضای کاروان اعزامی، منطقی به نظر می‌رسید. اما حالا که پتانسیل کل ورزش معلولان کشورمان که توانسته بودند سهمیه ورودی و حد‌نصاب‌های کمیته بین‌المللی پارالمپیک را به دست آورند نهایتاً 120 نفر است، عدم اعزام حدود 60 ورزشکار به توکیو، خرج زیادی را به پارالمپیک تحمیل نمی‌کرد. اما صرف حضور این افراد در پارالمپیک، می‌توانست بهترین میدان برای کسب تجربه و افزایش نشاط اجتماعی و روحیه خود‌باوری در میان این افراد باشد. بزرگ‌ترین آرزو و انگیزه برای یک ورزشکار آن است که تمرین کند، زحمت بکشد و بتواند هر چهار سال یک بار رویدادی مثل پارالمپیک را تجربه کند. این سیاست کیفی‌گرایی سخت‌گیرانه که حتی نفرات چهارم دنیا هم شانسی برای اعزام نداشته باشند؛ همان ضرب‌المثل سر سوزن و درِ دروازه است. با این سیاست‌ها، انگیزه‌های یک ورزشکار حرفه‌ای که حضور در پارالمپیک می‌تواند باعث رشد و بالندگی بیشتر او در آینده شود؛ از بین می‌رود. در میان 162 کشور حاضر در پارالمپیک، تنها 86 کشور موفق به کسب مدال شدند. این بدان معناست که نزدیک به نیمی از کشور‌های شرکت کننده، اصلاً مدالی را به دست نیاوردند. آنها آمده بودند که بگویند علی‌رغم محدودیت‌های جسمانی در صحنه هستند و حضور دارند. پارالمپیک میدان جنگ نیست که در آن شکست و پیروزی و بالا رفتن پرچم کشور‌ها در اولویت باشد. در روح پارالمپیک، اهداف دیگری هم نهفته است که مسئولان ما به کلی از آن غافل هستند.

مدیران فدراسیون نابینایان در باد 4 مدال طلا نخوابند

ورزش کم‌بینایان در پارالمپیک، بهترین عملکرد خود در ادوار این رویداد را به دست آورد. نابینایان و کم‌بینایان از سال 1988 سئول تا سال 2021 که ما در پارالمپیک حاضر شده ایم، نتوانسته بودند به مدال طلا دست یابند. اما در توکیو، دو طلا در جودو و دو مدال طلا در رشته دو و میدانی به دست آوردیم و کسب دو مدال نقره در مواد پرتابی، عملکرد قابل قبول و فرا‌تر از حد انتظار از فدراسیون نابینایان در پارالمپیک را رقم زد. نکته قابل توجه در این میان، آن است که رئیس فدراسیون نابینایان خود را پشت این 4 مدال طلا پنهان نکند. ضعف‌های بسیاری در ورزش نابینایان وجود دارد که باید به آنها توجه شود. تیم گلبال ما برای دومین بار نتوانست سهمیه حضور در پارالمپیک را به دست آورد. هیچ شناگر نابینایی نتوانست رکورد‌های خود را ارتقا دهد تا به مصاف رقبای خود در این رشته پر‌مدال برود. در فوتبال پنج‌نفره علی‌رغم سهمیه کسب شده، عملکرد ضعیف رئیس فدراسیون نابینایان و لابی‌گری دیرهنگام ایشان، مانع حضور فوتبال نابینایان در پارالمپیک شد. زمانی اعضای هیئت رئیسه پارالمپیک تصمیم به اعزام تیم ملی فوتبال پنج‌نفره نابینایان به توکیو گرفت که مهلت ارسال اسامی به کمیته بین‌المللی پارالمپیک به پایان رسیده بود و تیم تایلند که چهارم آسیا شده بود، به راحتی جایگزین ایران شد. در هفت وزن رشته جودو، تنها در دو وزن کسب سهمیه کردیم و پنج وزن دیگر جودوی نابینایان نماینده‌ای در توکیو نداشت. نام این فدراسیون، نابینایان و کم‌بینایان است. اما بی‌توجهی مسئولان فدراسیون، باعث شده عملاً ورزش نابینایان به حاشیه رانده شود و ورزشکاران کلاس ب1 تبعیض و بی‌توجهی مدیران ارشد فدراسیون را به‌خوبی لمس کرده‌اند. این که افراد بینا، نیمه‌بینا و کم‌بینا را راهی پارالمپیک کنیم و 6 مدال به دست آوریم، زمانی ارزش دارد که تعدادی از این مدال‌آوران از میان نابینایان مطلق باشند. البته کلاس پزشکی مهدی اولاد و نورمحمد آرخی در این مسابقات، f11 یا همان معادل ب۱ بود؛ اما هر‌دو درصدی بینایی دارند و نابینای مطلق نیستند. مدیران فدراسیون باید پاسخگو باشند که چرا ورزش نابینایان به این حال و روز افتاده است. آنها باید پاسخ دهند که چرا زیرساخت‌های ورزش نابینایان نسبت به 10 سال گذشته، هیچ پیشرفتی نکرده است. از نظر زیرساخت هیئت‌های استانی و رشته‌های ورزشی، دقیقاً در همان نقطه‌ای ایستاده ایم که سال 1390 قرار داشتیم. سال آینده مسابقات پارا‌آسیایی 2022 چین را در پیش داریم. آیا ما توانسته‌ایم در رشته بولینگ نابینایان علی‌رغم همه وعده‌های داده شده استعدادیابی و سرمایه‌گذاری کنیم. بولینگی که ورزشکاران کره جنوبی، 14 مدال طلای خود را در 2018 جاکارتا در همین رشته به دست آوردند. ورزش نابینایان با مشکلات عدیده‌ای دست و پنجه نرم می‌کند که مدیران فدراسیون نابینایان، کمیته ملی پارالمپیک و وزارت ورزش و جوانان باید به آن توجه کنند. در غیر این صورت، کلیت ورزش نابینایان و کم‌بینایان رو به افول خواهد گذاشت.

رسانه های جمعی عملکرد ضعیفی داشتند

یکی از مهم‌ترین ابعاد برگزاری پارالمپیک، بعد فرهنگی آن است. از رسانه‌های تصویری، جراید، شبکه‌های اجتماعی و حتی سلبریتی‌ها انتظار بیشتری در پوشش افتخار‌آفرینی‌های ورزشکاران کشورمان می‌رفت. شبکه 3 تلویزیون که یکی از شبکه‌های پر‌مخاطب سیما است؛ علی‌رغم پوشش کامل مسابقات المپیک، رقابت‌های پارالمپیک را آنطور که شایسته ورزشکاران معلول کشورمان است پوشش نداد و این امر تنها معطوف به شبکه ورزش سیما بود. هر‌چند همین شبکه هم هنگام فینال حساس حامد امیری که برای مدال طلا تلاش می‌کرد، دیدار فوتبال برزیل و شیلی از مرحله مقدماتی جام جهانی را به روی آنتن برده بود. روزنامه‌های ورزشی به جای آن که خبر صفحه نخست و عکس‌های بزرگ خود را به مدال‌آوران پارالمپیکی اختصاص دهند؛ نقل و انتقالات پرسپولیس و استقلال را بُلد کرده بودند و نتایج درخشان ورزشکاران کشورمان در پارالمپیک را به حاشیه صفحات خود اختصاص داده بودند. آن هم با فونت کوچک، گویی نتایج آنها اهمیت چندانی ندارد. شهرداری‌ها به جز یکی دو منطقه در تهران برای‌شان بیلبورد نزدند و تصاویرشان بر روی دیوار‌های شهر نقش نبست. از سلبریتی‌ها انتظار می‌رفت مانند مسابقات المپیک که یک ورزشکار کشورمان مدال می‌گرفت خبر و تصویر آن ورزشکار را در صفحه اینستاگرام خود استوری می‌کردند، همین روند را در خصوص ورزشکاران پارالمپیکی هم در پیش بگیرند. بسیاری از آنها پیج‌های چند‌میلیونی دارند و بازنشر افتخار‌آفرینی ورزشکاران کشورمان توسط آنها، می‌توانست بازخورد بهتری را در جامعه داشته باشد. اساساً توجه به ورزشکاران معلول، بخشی از آن حرفه‌ای و مادی است که باید توسط وزارت ورزش و جوانان و کمیته ملی پارالمپیک صورت بگیرد، بخشی هم معنوی و در راستای فرهنگ‌سازی است که باید توسط رسانه‌های جمعی انجام شود.

اثر دیگری که رسانه‌ها به‌خوبی می‌توانند از برگزاری رویداد‌های این‌چنینی با پوشش گسترده به جامعه انتقال دهند؛ عادی انگاری فرهنگ معلولیت و نقص جسمانی برای کودکان است. برای مثال: فرزند چهار‌ساله نگارنده که تا‌کنون تنها مسابقات افراد غیر‌معلول را تماشا کرده بود؛ در پارالمپیک توکیو شاهد ورزش افرادی بود که یک محدودیت جسمانی داشتند. نابینایان را تماشا می‌کرد که با چشمان بسته به چه زیبایی فوتبال یا گلبال بازی می‌کنند. شناگرانی را می‌دید که با وجود نداشتن هردو دست و یا با یک دست و یک پا، با چه سرعتی شنا می‌کنند و قهرمان می‌شوند. پینگ‌پُنگ‌بازانی را می‌دید که با وجود نداشتن دست، راکت را با دهانشان می‌گرفتند و به‌صورت حرفه‌ای بازی می‌کردند. دونده‌هایی که با نداشتن هر دو پا می‌دویدند، افرادی که با ویلچر در پیست ویلچر‌رانی با قدرت دستشان حرکت می‌کردند. والیبالیست‌هایی که نشسته بازی می‌کردند و بسکتبالیست‌های ویلچر‌نشینی که گاهی با هم تصادف می‌کردند و…

همه اینها  برای کودکان یک کلاس درس است. شاید کنش‌گران اجتماعی معلولان سال‌ها تلاش کنند تا نگرش افراد جامعه را نسبت به فرد معلول و موضوع معلولیت تغییر دهند؛ اما باز هم بی‌نتیجه باشد. ولی یک کودک با دیدن نمایش ورزشکاران معلول در پارالمپیک ، در کوتاه‌ترین زمان ممکن با موضوع معلولیت نه تنها آشنا می‌شود، بلکه تصور از یک فرد معلول در ذهن وی به بهترین شکل ممکن نهادینه و درونی می‌شود. آنها با تماشای پارالمپیک، می‌آموزند که افراد با هر شرایط جسمانی که دارند، می‌توانند زندگی کنند، ورزش کنند، قهرمان شوند و… در نتیجه وقتی کودکان یک شخص معلول را در جامعه ببینند؛ نه از یک فرد معلول می‌ترسند، نه او را مسخره می‌کنند و نه رفتار ترحم‌آمیزی با او دارند. یک فرد معلول در ذهن او، همان قهرمانی است که بر روی سکوی پارالمپیک قرار گرفته است. لذا پوشش رسانه‌ای گسترده رویدادهای این‌چنینی، اثرات مثبت دیگری هم دارد که مدیران رسانه‌های جمعی و هر کس که تریبونی دارد نباید از آن غافل شود.