یخ نکنی نمکدوننویسنده: یخ نکنی نمکدون!

در ماه گذشته روز دانش‌آموز را گذراندیم و در این ماه روز دانشجو را در پیش رو داریم. به‌همین‌خاطر، در این یادداشت کاملاً تخصصی و علمی، با دانش سرشار خود به بررسی وضعیت دانش‌آموزان نابینا در مدارس و شرایطشان در بدو ورود به دانشگاه خواهیم پرداخت.

اصولاً بعضی سؤالات هیچ‌وقت به جواب قطعی نمی‌رسند. مثلاً این که رونالدو بهتر است یا مسی. یا این که علم بهتر است یا ثروت. یکی از همین سؤالات این است که تحصیل دانش‌آموزان نابینا در مدارس اختصاصی خودشان بهتر است یا این که به نفعشان است به‌صورت تلفیقی در مدارس عادی و با استفاده از معلم رابط تحصیل کنند. هنوز نمی‌توان گفت طرفداران کدام ایده بیشتر هستند. اما به‌هر‌حال اکثر نابینایان تمام یا بخشی از دوران تحصیل خود را در مدارس استثنایی گذرانده‌اند.

یکی از مشخصه‌های مدارس نابینایان این است که این مدارس معمولاً شبانه‌روزی هستند؛ یعنی دانش‌آموزانی که ساکن شهرستان هستند. برای تحصیل در این مدارس در خوابگاه این مدارس اقامت دارند. به‌همین‌خاطر گاهی در‌مورد حضور دانش‌آموزان در خوابگاه می‌توان از این شعر استفاده کرد که نشود فاش کسی آنچه میان من و توست. خب شعر است دیگر! یک‌دفعه به ذهنمان رسید.

دانش‌آموزان این مدارس، اگر شبانه باشند، معمولاً در خوابگاه وقت می‌گذرانند. اگر هم روزانه باشند با سرویسشان به خانه می‌روند و می‌آیند. از این رو، معمولاً حضور دانش‌آموزان نابینا در اجتماع خیلی کم است. به‌همین‌خاطر چندان با جنس مخالف در ارتباط نیستند. اصلاً چه لزومی دارد که نابینایان با جنس مخالف حتی حرف بزنند وقتی در داخل مدارس انواع و اقسام امکانات رفاهی و بهداشتی در اختیارشان است!

البته هرگز نباید خلاقیت نابینایان را نادیده گرفت. چرا‌که همیشه از محدودیت‌ها فرصت ساخته‌اند. نمونه بارز آن هم صف طولانی آنها در مقابل تلفن عمومی مدرسه است که مزاحم تلفنی شدن برای خوابگاه مدرسه جنس مخالف را جایگزین تک‌چرخ زدن با موتور و دوچرخه مقابل مدارس دخترانه و حضور مؤثر با چندین قلم آرایش در مقابل مدارس پسرانه کرده‌اند. همین‌جا جایز است که نهایت تقدیر و تشکر را از مشاوران حاضر در مدارس ویژه نابینایان داشته باشیم که با نهایت تدبیر و مهارت مثال‌زدنی، این مسائل اجتناب‌ناپذیر دوران نوجوانی را برای دانش‌آموزان نابینا از ریشه حل کرده‌اند و به‌هیچ‌وجه حضورشان در مدارس به خوردن چای در دفتر مدرسه و بازی در سالن ورزش خلاصه نمی‌شود.

از ویژگی‌های بارز مدارس نابینایان، عملکرد بسیار خوب آنها در زمینه پرورش است و فعالیت‌های آنها فقط به آموزش محدود نیست. به‌طوری که هیچ دانش‌آموزی در این مدارس رفتار نامتعارف و تیک‌های نامتبوع ندارد. هیچ دانش‌آموزی در این مدارس دستش تا مچ در دهان یا چشم یا دماغش نیست. هیچ دانش‌آموزی در این مدارس موقع غذا خوردن تا آرنجش در ظرف غذا فرو نمی‌رود و به‌درستی از قاشق و چنگال استفاده می‌کند. از این رو، دانش‌آموزان نابینا که در مدارس نابینایان تحصیل می‌کنند، از نظر رفتار اجتماعی یکی از بهترین‌ها هستند.

در مدارس نابینایان همیشه امکانات تحصیلی به بهترین شکل ممکن فراهم است. منابع درسی قبل از امتحانات قطعاً به دست دانش‌آموزان می‌رسد و تا قبل از آن دانش‌آموزان هیچ نیازی به آنها نخواهند داشت. از این رو، همواره دانش‌آموزان نابینا از نظر علمی در گروه بهترین‌ها هستند. امکانات کمکی هم به‌وفور یافت می‌شود. دسترسی به اینترنت، استفاده از نوت‌تیکر و بهره‌مندی از پیشرفته‌ترین تکنولوژی‌های روز دنیا از دیگر مزیت‌های تحصیل در این مدارس است. البته این‌ها قول‌هاییست که داده شده و امیدواریم در آینده ای کاملاً نزدیک نوادگانمان بتوانند از این امکانات برای تحصیل‌شان استفاده کنند. البته اگر تا آن زمان با پیشرفت علم هنوز نابینایی باقی مانده باشد.

با تمام آنچه که گفته شد، بعد از اتمام دوران تحصیل در این مدارس، فرد نابینا با عبور از مانع سر‌سخت کنکور، وارد دانشگاه می‌شود. اینجاست که امکانات و رهنمود‌های موجود در این مدارس به کار دانشجوی نابینای تازه وارد می‌آیند تا بتواند در دانشگاه بدون هیچ مشکلی به تحصیل خود ادامه دهد.

اگر نیاز به اقامت در خوابگاه دانشجویی باشد، دانشجوی نابینا که در زمان دانش‌آموزی هم خوابگاهی بوده، به‌راحتی با چم‌و‌خم ماجرا آشناست و حتی از دیگر دانشجویان هم با‌تجربه‌تر است و این می‌تواند در انواع روابطش با سایر هم‌اتاقی‌ها و هم‌خوابگاهی‌هایش به او کمک کند. دانشجوی نابینای تازه‌وارد، به‌طور کامل مستقل است. یعنی خودش با عصای خودش به دانشگاه می‌آید و به خانه یا خوابگاه برمی‌گردد. اصلاً متکی به دیگران و آژانس و این حرف‌ها نیست. از آنجا که این فرد در دوران دانش‌آموزی خود به دفعات با جنس مخالف در ارتباط بوده، هیچ رفتار نامتعارفی در دانشگاه در مواجهه با این افراد از خود نشان نمی‌دهد. برای نمونه: به‌طور کاملاً طبیعی، به محض سلام کردن یک جنس مخالف به او، به فکر رزرو تالار عروسی و بلیت ماه عسل می‌افتد. البته این اشکالی ندارد و نشان دهنده آینده‌نگری اوست. حتی آقایان نابینا به‌شدت صداشناسند. مورد داشته‌ایم که دوستان عاشق صدای خانمی شدند و بعداً کاشف به عمل آمده که طرف بیست سالی از او بزرگ‌تر است. البته عشق سن‌و‌سال نمی‌شناسد و به‌همین‌خاطر نباید به این افراد خرده گرفت.

دانشجوی نابینای تازه‌وارد، اصلاً از نظر رفتار اجتماعی مشکلی ندارد. اگر لباسش به‌هم‌ریخته است، صرفاً به‌خاطر این بوده که قصد داشته متفاوت باشد. این مشکل دیگران است که متفاوت بودن او را درک نمی‌کنند. اصلاً نابینایی که دست در جایی‌اش نکند نابینا نیست! نگارنده به‌شدت این بچه‌مثبت‌بازی‌ها را محکوم کرده و از نابینایان عزیز انتظار دارد که خود واقعی‌شان باشند و با این پاستوریزه‌بازی‌هایشان برای سایر هم‌نوعان خود مشکل ایجاد نکنند.

یکی از اقدامات قابل تقدیر دانشجویان نابینا، گرفتن نمره به روش‌های مختلف از اساتید دانشگاه است. به جرأت آمار نمراتی که این دوستان از اساتید دانشگاه گرفته‌اند، حسابش از دست ما خارج شده و شاید حتی چند‌رقمی هم شده باشد. البته تقصیر خودشان نیست. منابع درسی آنها برایشان دسترس‌پذیر نشده یا بهتر است بگوییم نخواسته‌اند دسترس‌پذیر شود. یا این که دستگاه ضبط صدایشان خراب شده و نتوانسته‌اند کلاس‌ها را ضبط کنند. از این رو، یا استاد خودش با زبان خوش نمره را باید بدهد، یا اگر نداد، خود دانشجوی نابینا آن را می‌گیرد. اصلاً نمره دادنی نیست، گرفتنیست. یکی از رایج‌ترین راه‌های اخذ نمره از اساتید انعطاف‌ناپذیر، به‌کار‌گیری منشی‌های هماهنگ در جلسات امتحانیست. از این رو، معمولاً فرد نابینا منشی خود را با خودش از خانه یا فامیل می‌آورد و دانشگاه هم معمولاً با این موضوع مشکلی ندارد چون خیلی وقت‌ها نیروی کافی برای پوشش این موضوع ندارد. در کل دانشجویان نابینا خیلی راضی به زحمت دانشگاه برای آنها نیستند و سعی می‌کنند خودشان مشکلاتشان را حل کنند. دانشگاه‌ها هم کاملاً در این زمینه همکاری‌های لازم را انجام می‌دهند و جا دارد همینجا از طرف تمام دانشجویان نابینا به‌خاطر این همه توجه و همکاری دانشگاه‌ها با آنها، از تمامی مدیران و مسئولین دانشگاهی کشور نهایت تشکر را داشته باشیم.

دانشجویان نابینا از طرف نهاد‌های حمایتی کاملاً پشتیبانی می‌شوند. اگر فکر می‌کنید شهریه آنها دیر پرداخت می‌شود، اگر بر این باورید که برای تبدیل منابع درسی به فرمت قابل مطالعه برای نابینایان هیچ حمایتی از طرف نهاد‌ها نمی‌شود، اگر تصور می‌کنید که وسایل توانبخشی برای تحصیل راحت‌تر در دانشگاه برایشان به مقدار کافی فراهم نیست، سخت در اشتباهید و بهتر است عینکتان را عوض کنید.

نتیجه‌ای که از این مطلب می‌توان گرفت این است که تحصیل در مدارس نابینایان برای آنها بسیار بهتر از تحصیل به‌صورت تلفیقیست. چرا که مدارس نابینایان برای تمامی ابعاد زندگی دانش‌آموزان نابینا برنامه دارد. دانش‌آموز نابینا با تحصیل در مدارس نابینایان هم مستقل می‌شود، هم اجتماعی می‌شود، هم جنس مخالف را به‌خوبی می‌شناسد و هم تمامی امکانات تحصیلی برایش فراهم است و بعد از ورود به دانشگاه هم به پشتوانه آموزش‌هایی که در این مدارس دیده، با هیچ چالش جدی مواجه نمی‌شود و با آمادگی ذهنی، روحی و جسمی کامل وارد دانشگاه می‌شود و اگر هم کمبودی داشته باشد، از طرف نهاد‌های حمایتی برایش برطرف می‌شود و آب در دلش تکان نمی‌خورد.

این‌جانب اعتراف می‌کنم که قبل از نگارش این یادداشت سراسر علمی، به یکی از دوستان خوبمان که در زمینه پخش دارو‌های مفید و سرشار از نشاط فعالیت داشتند مراجعه کرده و به دلیل داشتن سردرد از ایشان طلب کمک کردم. ایشان هم یک داروی بسیار مقوی و مؤثر به بنده دادند که چند ثانیه بعد از مصرف آن، سردردمان کاملاً برطرف شد و احساس شادابی و نشاط عمیقی ما را فرا گرفت. از این رو بر آن شدیم تا این مطلب را به نگارش درآورده و تقدیم خوانندگان مانا کنیم. اما کم‌کم سردردمان در حال بازگشت است و احساس می‌کنیم اگر بیش از این مطلب طولانی شود، در مورد باور داشتن خودمان هم نسبت به خیلی از صحبت‌های‌مان دچار تردید شویم. از این رو، همین‌جا این مطلب را به پایان می‌رسانیم و اعلام می‌کنیم که هر کس شماره دوست فعالمان در زمینه دارو‌های خاص را نیاز داشت، می‌تواند از طریق راه‌های ارتباطی با ماهنامه مانا این شماره‌ها را از ما دریافت کند. البته قبل از نوشتن این یادداشت، تعدادی از مسئولین مربوطه با بنده تماس داشتند و با اصرار زیاد خواستند اطلاعات حساب بانکی خود را در اختیارشان بگذاریم. در طول نوشتن این مطلب هم چند پیامک برای‌مان آمد که به شدت کنجکاویم که آنها را بخوانیم. از این‌که تا پایان ایم مطلب علمی با ما همراه بودید ممنونیم. بی‌مزه هم خودتان هستید. می‌خواستید نخوانید ما که مجبورتان نکرده بودیم!

امضا: یخ نکنی نمکدون!