در ماهی که پشت سر گذاشتیم، دوازده آذر روز جهانی معلولین بود. همیشه در این روز تشکلها و مسئولین به تکاپو افتاده و انواع و اقسام قولها و وعدهها را به معلولین میدهند. البته این قولهایی که معمولاً در همان مرحلهی قول باقی میمانند، در قالب مراسمها و نشستهایی ارائه میشوند که در این روز با حضور معلولین برگزار میشوند. یکی از شکیلترین، پربارترین و تاریخیترین نشستهایی که امسال برگزار شد، دیدار رئیس جمهور با معلولین بود.
ماجرا از جایی شروع شد که از هفتهها قبل اعلام گشت که رئیس جمهور در روز دوازده آذر با جمعی از معلولین دیدار خواهد کرد. حتی انقدر ژاپنی عمل گشت که اعلام شد این دیدار درست سر ساعت ده صبح انجام خواهد شد. جامعهی معلولین هم سرخوش از این دیدار دوستانه، برنامهریزی خود را برای حضور هرچه بهتر در این نشست شروع کرد. نهایتاً روز موعود فرا رسید و تعدادی از معلولان که صد نفری بودند، از نقاط مختلف کشور خود را به محل برگزاری نشست رساندند. درست در همین لحظه، خبر رسید که رئیس جمهور امکان حضور در این نشست را ندارد و معاون ایشان در این نشست شرکت خواهد کرد.
حاضران کمی مکدر شدند ولی به هر حال طبق اکثر مواقع به چند قطرۀ موجود در ته پر که چه عرض کنیم، مرطوب بگوییم بهتر است، خلاصه به همان قسمت لیوان نگاه کردند و منتظر حضور جناب معاون ماندند.
اما ساعتی که گذشت خبر رسید که لیوان در کل چپه شده و هیچ چیز درونش نیست که به آن امیدوار باشیم و جناب معاون هم تشریف نخواهند آورد. معلولین همیشه حاضر در صحنه هم در یک حرکت جهادی به انحا گوناگون این بدقولی جناب رئیس جمهور را به گوش رسانههای این طرف و آن طرف آب رساندند. آنها نیز انصافاً کملطفی نکرده و تحلیلهای کاملاً کارشناسی شدهی خود را در این زمینه در گوش مخاطبین خود فرو کردند.
راستش اگر نظر ما را بخواهید باید بگوییم؛ خیلی هم رئیس جمهور در این مورد مقصر نیست. چرا که طبق روال سالهای اخیر، تمام خبرها و مسائلی که رئیس جمهور باید در جریان آن باشد، جمعه صبحها به ایشان اطلاع داده میشوند.
رئیس جمهور بندهی خدا هم مثل بقیهی خلق الله یک جمعه صبح را داشته که استراحتی کند. آخر صبح جمعه هم شد زمان برای برگزاری نشست و مراسم و این حرفها!
این بندهی خدا صبح از خواب بیدار شده و تازه خبردار شده که مثلاً باید الآن در فلان نشست باشد. خب معلوم است که نمیتواند خودش را برساند! در ضمن باید خدا را شاکر باشید که فقط یک مراسم برگزار نشده. اگر باز هم بدون اطلاع ایشان بنزینی چیزی گران میشد میخواستید چه کار کنید!
پس سخت نگیرید و به کفایت و درایت مسئولین زحمتکشمان که با رأی خودمان انتخابشان کردیم اعتماد کنید و انقدر شلوغ نکنید. اصلاً هر کس این شرایط برایش قابل تحمل نیست میتواند به توصیهی دوست فرهیختهی مردمی ما عمل کند و جمع کند و بگذارد و برود.
خلاصه بخواهیم بگوییم ماجرا به آنجا رسید که در نهایت رئیس جمهور خبردار شد که چه شده و فوراً اعلام شد که بعد از ظهر همان روز ایشان در نهاد ریاست جمهوری منتظر مهمانانش خواهد بود. معلولین هم که تعدادشان از صد نفر به ده دوازده نفر رسیده بود و تعداد زیادی از شهرستانیها به شهر خود برگشته بودند، بار دیگر روی قول ایشان حساب کرده و به موقع خود را به محل قرار رساندند. این بار رئیس جمهور بود که منتظر ایشان بود و بدون تشریفات مهمانان به داخل هدایت شدند و کلی هم تحویلشان گرفتند.
به واقع این اقدام شجاعانهی نهاد ریاست جمهوری را باید ستود. اگر من نوعی خود را قاطی این جماعت کرده و با سلاحی چیزی وارد میشدم چه! اصلاً چه معنی دارد که بدون تشریفات کسی وارد چنین مکان مهمی شود! به هر حال به خیر گذشت و مهمانان به دیدار رئیس جمهور و تنی چند از مسئولان مرتبط با معلولین رفتند.
از نکات قابل توجه این دیدار، صحبتهای کاملاً به جا و کارشناسی شدهی جناب رئیس جمهور بود. ایشان در یکی از مهمترین صحبتهایشان فرمودند که قانون جامع حمایت از معلولین باید فوراً و به طور کامل و جامع اجرا شود.
این در حالیست که خبر رسیده بودجهای که برای اجرای این قانون در سال آینده در نظر گرفته شده، حتی از بودجهی امسال هم کمتر است. این خود یکی از نشانههای توانمندی دولت جدید است که میتواند قانون جامعی که دولت قبل برای اجرایش چند ده هزار میلیارد تومان بودجه خواسته بود و فقط پنج درصد آن را آن هم نصفه و نیمه برایش در نظر گرفتند را با مبلغی حتی کمتر از همان پنج درصد اجرا کند. شاید این توانمندی دولت به بخشهای دیگر هم سرایت کند. مثلاً اگر حقوق سال بعدتان به جای افزایش کاهش پیدا کرد اصلاً نترسید. مطمئن باشید که با همان حقوق تمام مشکلات زندگی شما حل خواهد شد.
جناب رئیس جمهور معلولین را افرادی با دل روشن توصیف کردند و مثلاً داشتن چشم سر را شاخص رشد انسان نمیدانستند و این وظیفهی خطیر را به چشم دل سپردند. همینجا اعلام میکنیم که تمام انسانهای گمراه و گناهکار برای رسیدن به رشد و تعالی معنوی به چشم پزشک مراجعه کرده و تقاضای تخلیهی چشم سر را از ایشان داشته باشند.
البته قبلش از پزشک بخواهند که چشم دلشان را معاینه کند و مطمئن شود درست کار میکند یا خیر. همینجا ما از جناب سرمدی و جناب هاشمی یا همان جناب ممیزالملک خودمان تقاضا داریم که از جناب خادمی بخواهند در سرویس چشم پزشکی خود مطالبی در خصوص چشم دل نیز منتشر کند. باشد که به کار آید.
ایشان در یکی از نظرات سراسر کارشناسی خود فرمودند که یکی از راههای رشد و تعالی انسان خدمت به پدر و مادر و کسانیست که از نظر جسمی ناتوان هستند که منظورشان همان معلولین خودمان بود. همینجا یک ایده به ذهنمان رسید. ما پیشنهاد میکنیم که رئیس جمهور تعدادی از دوستان خلافکارمان که در زندانها هستند را در پستهایی که به امورات معلولین رسیدگی میکنند، منصوب نمایند تا این عزیزان هم به رشد و تعالی برسند و بتوانند با کارنامهای پاک به کانون گرم خانواده برگردند.
ایشان در بخشی دیگر از سخنانشان تأکید کردند که تجهیزات معلولین بهتر است در داخل کشور تولید شود. این خودش خیلی چیز بدی نیست. اما اگر مثلاً ویلچرهایی تولید شود که در کیفیت و به روز بودن با پراید رقابت کند، خیلی خوب میشود. اصلاً ویلچری که چرخش در نرود، صندلیاش نشکند، محکم باشد و خراب نشود به درد نمیخورد! پس سازنده چگونه درآمد داشته باشد! مدتی ویلچر تولید میکند و همه میخرند و اگر ویلچرها باکیفیت باشند و خراب نشوند، دیگر کسی از او ویلچر نمیخرد و کار و کاسبی او کساد میشود.
جناب رئیس جمهور در این نشست مروری اجمالی بر قانون جامع حمایت از معلولین داشتند. رعایت قانون اشتغال، مناسبسازی معابر، استفادهی معلولین از حمل و نقل عمومی با تخفیف، تهیۀ تجهیزات توانبخشی برای آنها، استفاده از معلولین توانمند در دولت و غیره، از مواردی بود که رئیس جمهور به آنها اشاره کرد و تأکید کرد که اینها باید انجام شوند. شما را نمیدانیم، اما ما اولین بار بود که میشنیدیم که معلولین چنین حقوقی دارند. اصلاً اگر ایشان این موارد را مطرح نمیکردند، جامعهی معلولین از حقوق خود هیچ اطلاعی نداشتند. ولی ما باز هم نگاه کردن به ته پر لیوان را ترجیح میدهیم و خوشبین هستیم که ایشان با مطرح کردن این موارد خواستند ثابت کنند که به قوانین اشراف کامل دارند. ما نیز از این بابت خیلی خوشحالیم و امیدواریم ایشان به اندازهای که اشراف به قوانین دارند، اراده برای اجرای آن را هم داشته باشند.
ما به عنوان یک کارشناس خبره و باتجربه، این نشست را مثبت ارزیابی میکنیم. حداقلش این است که یک مسئول قابل اعتنا با معلولین همکلام شد. چرا که مورد داشتهایم برخی انجمنها مراسمهایی در این روزها برگزار کردند که مهمانانشان نمایندگان سابق مجلس به عنوان مسئول و سیاهی لشکرهای سینما به عنوان هنرمند بودند و نهایت محتوای مراسمشان هم اجرای گروه سرود و تواشیح بوده است. تازه این که چیزی نیست مورد داشته ایم در مراسمی که با صرف ناهار همراه بوده، فقط به خود معلولین ناهار دادهاند و رسماً اعلام شده که به همراهان آنها ناهار نمیدهند.
همینجا ما نهایت تشکر را از این انجمن داریم که تمام تلاشش را کرد که بدون هیچ هزینهی اضافهای یک مراسم شکیل و در شأن جامعهی هدف خود برگزار کند و چهرهی واقعی مدیران انجمنهای فعال در حوزه ی معلولین را از نظر داشتن کفایت و درایت بر همه آشکار کرد.
ما هم امیدواریم که قانون جامع حمایت از معلولین فوراً و به طور جامع و کامل اجرا شود تا شاید کمی هم شده این قسمت پر لیوان از تهش بالاتر بیاید. چشم که نداریم قسمت پرش را ببینیم. مجبوریم دستمان را تا آرنج در لیوان کنیم تا ببینیم چقدر درونش پر است که خب جلوهی زیبایی ندارد. حد اقل طوری باشد که دستمان تا مچ بیشتر داخل لیوان نشود.
در انتها هم جا دارد از جناب سرمدی و جناب هاشمی یا ممیزالملک نهایت تشکر را داشته باشیم که هرجا لازم است ما را از برق میکشند که یک وقت خدای نکرده سرمان به باد نرود. انصافاً در ماههای گذشته بارها جان ما را نجات دادهاند که جای بسی سپاس و قدردانی از این دو عزیز در متنمان در آستانهی یک سالگی مانا خالی بود. اگر بعد از انتشار این نوشته زنده بودیم و قسمت بود، در سال دوم مانا هم از سخنان پربار خود بهرهمندتان خواهیم کرد. پس برای سلامتیمان دعا کنید تا کلی چیزهای خوب یادتان بدهیم.